مفهوم شناسی واژه اختیار
اختيار، در مباحث نظرى، به چند صورت و در چند مورد بكار مىرود:
1 ـ در مقابل اضطرار: مثلاً در فقه مىگوييم اگر كسى از روى اختيار بخواهد گوشت مردار بخورد، جايز نيست امّا از روى اضطرار، اشكال ندارد؛ يعنى اگر نخورد جانش به خطر مىافتد يا ضررى بسيار شديد به او روى خواهد آورد:
«إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ و…فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغ وَلا عاد فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.»
2 ـ در مقابل اكراه: اين مورد، بيشتر در امور حقوقى كاربرد دارد مثلاً مىگوييم: «بيعُ مُكْرَه» باطل است [اگر قائل به بطلان بيع مكره باشيم] مىگوييم يكى از شرايط بيع آنست كه با اختيار انجام شود. اكراه آنستكه شخص ،تهديد به ضرر شود و به خاطر تهديد غير، كار را انجام دهد و اگر تهديد در كار نبود، انجام نمىداد و اختيار نمىكرد. فرق اضطرار و اكراه اينست كه در اضطرار، تهديد غير، در كار نيست و شخص در اثر شرايط خاصّ و استثنايى، خود ناگزير است كارى را انجام دهد.
3 ـ اختيار به معناى قصد و گزينش: در فلسفه، فاعل فعل را به اقسامى تقسيم كردهاند كه يكى از آن اقسام،«فاعل بالقصد» نام دارد و او، كسى است كه راههاى مختلف و متعدّدى پيش روى دارد، همه را مىسنجد و يكى را انتخاب مىكند. اين قصد و گزينش، گاهى به نام اراده و اختيار ناميده مىشود و اختصاص دارد به فاعلهايى كه مىبايست كار خودشان را قبلاً تصوّر كرده باشند و نسبت به آن شوقى پيدا كنند و آنگاه تصميم به انجام آن بگيرند؛ هر چند اين گزينش به دنبال تهديد غير يا در شرايط استثنايى اتّخاذ شود.
4 ـ اختيار در مقابل جبر: گاهى اختيار، در معنايى وسيع بكار مىرود و آن اينست كه كارى از فاعل، تنها از روى ميل و رغبت خودش، صادر شود بىآنكه از سوى عامل ديگرى تحت فشار قرار گيرد.
تعريف ما از اختيار انسان در اين بحث اين شد كه انسان، داراى جاذبههاى درونى مختلفىاست كه مىتواند با فعاليّت درونى خود، يكى را بر ديگرى ترجيح دهد و آنرا انتخاب كندو اين اختيار، ملاك تكليف است. هرجا تكليفى نبود، دليل است بر اينكه چنين اختيارى وجود ندارد؛ هر چند اختيار بمعناى ديگرى وجود داشته باشد. 1
قسمتی از پایان نامه خانم محبوبه طاهری (طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1- محمدتقی یزدی، همان، ج3، ص 369-368.