نقش مادر در تربيت جنسي
خانواده به عنوان كوچكترين اجتماع انساني،تأثير بسزايي بر فرزندان دارند، و تأثيرگذاري آنها بر فرزندان از دو طريق مي باشد، ابتدا به وسيله «عوامل ارثي» كه همان وراثت مي باشد وسپس از طريق «محيط و خانواده»، به دليل اينكه فرزندان بخش عمده اي از زندگي خود را در اين محيط سپري مي كنند. از اين رو پدر ومادر بايد در رفتارهاي تأثيرگذار بر تربيت جنسي فرزندان خود دقت داشته باشند، نه اين كه خود، زمينه را براي انحرافات جنسي آنها فراهم آورند.[1]
پدر ومادر اگر دلسوز فرزندان خود باشند، بناي حيات و رشد آنها را به گونه اي قرار مي دهند كه فرزندانشان به انحراف كشيده نشوند. شيوه هاي نادرست تربيتي اين است كه پدر ومادر فرزند خود را به حال خود گذارده تا همچون علفي هرزه رشد كند و زماني كه گرفتار آلودگي و فساد شدند آن زمان به درمان بپردازند.[2]
پدر ومادر نبايد گمان كنند كه رفتارهاي جنسي براي فرزندان خردسالشان خطري به همراه ندارد بلكه در حقيقت گاهي يك عادت غلط در دوران كودكي يا سابقه اي ذهني درباره ي مسائل جنسي وضعي براي فرد پديد مي آورد كه آينده او را به خطر مي اندازد.[3]
چند نمونه از عوامل جلوگيري كننده از انحرافات جنسي در فرزندان به شرح ذيل مي باشد.
1. «نوازش كردن»: از نيازهاي رواني- عاطفي است كه اگر در دوران كودكي تأمين شود بر تربيت صحيح جنسي فرد تأثير دارد، چرا كه با نوازش كردن فرزند خود در دوران كودكي، نياز دروني او تأمين شده و احساس كمبود نمي كند و براي ارضاي نيازهايش جذب افراد جذب افرادي كه قصد سوء استفاده جنسي از آنها دارند، نمي شوند.[4]
2. «هديه دادن»: هديه دادن به فرزندان يكي ديگر از مواردي مي باشد كه نيازهاي عاطفي فرزندان را تأمين مي كند و به صورت غير مستقيم در تربيت صحيح جنسي و پيشگيري از انحراف جنسي موثر است، زيرا پدر ومادر با هديه اي كه به فرزندانشان مي دهند، آنها را به خود نزديك مي كنند و مانع افرادي مي شوند كه از اين طريق مي خواهند كودكان را جذب و از آنها سوء استفاده جنسي كنند.[5]
3. «تقويت نيروي مذهب وايمان»: دين داري در مراحل نوجواني وجواني مي تواند سرنوشت ساز باشد وقتي فرزندان آگاه باشند كه خداوند شاهد وناظر بركردار و رفتار آنها مي باشد و ايمان به معاد، حساب و كتاب داشته باشند ناخودآگاه آنها را از نافرماني پروردگار باز مي دارد. مهمترين عقيده اي كه در هر فردي بايد ايجاد شود، ترس از عذاب الهي به ويژه در جهان ديگر است. بايد در فرزندان ايمان را تقويت كرد؛ چرا كه ايمان به زندگي انسان، نور مي دهد و او را از ظلمت و پوچي مي رهاند. انسانهايي كه ايمان ندارند، نه مبدأ را شناخته و نه براي آن هدف و انتها قائل هستند. آنها زحمات خود را بر بادرفته دانسته و كور و بي هدف حركت مي كنند. اما در مقابل كسي كه ايمان دارد زندگي را در اين جهان هدفدار و هدف را هم تقرب به خدا مي دانند.[6]
4. «آموزش حفظ عزت و شرافت»: پدرها و مادرها وظيفه دارند كه به فرزند خود درس شرافت داده و او را فردي با شخصيت و با عزت نفس بار بياورند؛ به گونه اي خود را عزيز و مهم بداند و به پستي ها تن نداده و حافظ و مدافع دين و شرف خود باشد، و بتواند آبروي خود و خانواده اش را حفظ كرده و تسليم هر امري نشده و دعوت هر فرومايه اي را نپذيرد.[7]
امام علي «عليه السلام» مي فرمايد: «كسي كه احساس كرامت نفس و بزرگواري روحي كند شهوت نزد او خوار و بي ارزش خواهد بود».[8]
5. «آموختن آداب اجتماعي»: براي مثال بايد به فرزندان آموخت كه هنگام وارد شدن به اتاق خواب پدر و مادر در زده يا اجازه بگيرند؛ آموزش رفتار صحيح نسبت به جنس مخالف نيز بايد خيلي زود شروع شود.
طبق روايات بوسيدن دختر بيش از 6 سال براي نامحرمان جايز نيست چنان كه امام علي «عليه السلام» مي فرمايد: هنگامي كه دختر بچه اي به 6 سالگي رسيد جايز نيست مرد نامحرم او را ببوسد و يا او را در آغوش گرفته و به خود بچسباند».[9] بوسه ي نامحرم به كودك در روح او نقش مي بندد و در آينده روابط با نامحرم را آسان و حفظ عفاف را با مشكل روبه رو مي كند.[10]
6. «پرورش حجب و حيا»: اسلام وجود «حيا» در خصوصيات شخصي انسان را با ارزش دانسته و آن را ملكه اي نفساني قلمداد كرده است و يكي از وجود تمايز انسان از حيوان مي باشد.[11]
حيا يعني نفس را نسبت به محرمات شرعي، عرفي وعقلي محدود ساختن است. و حيا را بايد حيايي معقول ناشي از علم ودانش در نظر گرفت، وگرنه حيايي كه به معناي كم رويي است مذموم و ناپسند است، چرا كه كم رويي بيشتر مواقع منجر به گوشه گيري، كناره گيري و حتي افسردگي مي گردد. و همچنين، شرم بيش از حد مانعي براي در ميان گذاشتن مشكلات با پدر ومادر است، درحالي كه حيا و شرم معقول، آن حالتي است كه فرد، خود را از لغزش هاي نفساني دور مي كند و به فضائل و كمالات انساني قائل مي گردد.[12]
[1] غلام رضا متقي فرد، درآمدي بر نظام اخلاق جنسي در اسلام، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني «ره» ، سال 1388، نوبت چاپ 1، ص 115
[2] علي قائمي ، خانواده و مسائل جنسي كودكان، انجمن اولياء و مربيان – 1390 ، ص 143
[3] طيبه شهيدي نژاد و غلام رضا گلچين، روان شناسي و تربيت جنسي كودكان، موسسه روانكاري و روانشناسي، آلنون وايت، من تهران، انتشارات حسام ، سال 1387، ص 13
[4] علي نقي فقيهي، تربيت جنسي ، اصول و روش ها، از منظر قرآن و حديث، چاپ و نشر دارالحديث، سال 1392، شمارگان 2000 جلد، ص 158
[5] همان، صص 185-186
[6] همت سهراب پور، جوانان در طوفان غرايز، ج 1 ، منبع اصلي (ناشر): دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ناشر ديجيتالي مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، سال چاپ 1377، صص 102-103
[7] علي قائمي، خانواده و مسائل جنسي، ص 148
[8] آقا جمال خوانساري، شرح غرر الحكم و دررالكم، دانشگاه تهران، موسسه چاپ و انتشارات، چاپ دوم، تهران، 1359، ج 5، ص 365 ، شرح پديد آور؛ عبدالواحد بن محمد تميعي آمدي، با مقدمه و تصحيح و تعليق مير جلال الدين حسيني ارموي «محدث» ، بنياد محقق طباطبائي
[9] شيخ محمد بن حسن حرعاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 231
[10] نقل از طيبه شهيدي نژاد وغلام رضا گلچين، روانشناسي و تربيت جنسي كودكان، ص 38 (حكمت پيامبر «صلي الله عليه وآله وسلم» ، ص 294)
[11] ر.ك علي اسلامي نسب بجنوردي، تربيت جنسي كودك از ديدگاه اسلام و علم، صص 124-125
[12] همان، ص124
قسمتی از پایان نامه سرکار خانم سميه قهرودي(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها) با عنوان نقش مادر در سعادت جامـعه