گسترش مفهوم نفاق
گرچه نفاق به مفهوم خاصّش، صفت افراد بی ایمانی است که ظاهراً در صفّ مسلمانانند امّا باطناً دل در گرو کفر دارند، ولی نفاق معنای وسیعی دارد که هر گونه دو گانگی ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل می شود هر چند در افراد مؤمن باشد که ما از آن به عنوان «رگه های نفاق» نام می بریم.
مثلًا در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانیم: «ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ: مِنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ، وَ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ، وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ …؛ سه صفت است در هر کس باشد منافق است، هر چند روزه بگیرد و
نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت می کند، و کسی که به هنگام سخن گفتن دروغ می گوید، وکسی که وعده می دهد و خلف وعده می کند.»
مسلّماً این گونه افراد، منافق به معنای خاص نیستند، ولی رگه هایی از نفاق در وجود آنها هست، مخصوصاً درباره ریاکاران از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود:
«الرّیاء شجره لا تثمر إلّاالشّرک الخفی، و اصلها النّفاق!؛ ریا و ظاهرسازی، درختی (شوم و تلخ) است که میوه ای جز شرک خفی ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است.»
در اینجا توجّه شما را به سخنی از امیرمؤمنان علی 7 درباره منافقان جلب می کنیم:
ای بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکاری سفارش می کنم، و از منافقان برحذر می دارم، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند؛ خطاکار و به خطا اندازند؛ به رنگهای گوناگون در می آیند؛ به قیافه و زبانهای متعدّد خودنمایی می کنند؛ از هر وسیله ای برای فریفتن و درهم شکستن شما استفاده می کنند؛ و در هر کمینگاهی به کمین شما می نشینند؛ بد باطن و خوش ظاهرند؛ و گفتارشان به ظاهر شفابخش، امّا کردارشان دردی است درمان ناپذیر؛ به رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند و (اگر به کسی) بلایی وارد شود خوشحالند؛ و امیدواران را مأیوس می کنند؛ آنها در هر راهی کشته ای دارند و در هر دلی راهی و در هر مصیبتی اشک ساختگی می ریزند؛ مدح و تمجید را به یکدیگر قرض می دهند و انتظار پاداش و جزا می کشند؛ اگر چیزی بخواهند اصرار می ورزند، و اگر ملامت کنند پرده دری می نمایند.»
مشاهده شده توسط سليماني(نويسنده وبلاگ) در كتاب چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص: 22