• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

گریه توجه و محبّت قلب

15 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

گریه، نشان دهنده ی حال و هوای دل می باشد گاهی از غم است گاهی از شوق؛ خواه «حبّ الله» باشد و خواه «حبّ الدنیا». خواه از خوف الله باشد یا از خوف دنیا، خواه از شوق او باشد یا شوق دنیا پس حتما ترغیب به غمگینی و حالتی منفی نیست
پس، گریه از «محبّت» است که پس از «معرفت و شناخت» حاصل می‌گردد و هر دلی محبوبی دارد؛ تفاوت فقط در محبوب‌هاست. چنان چه خداوند متعال در خصوص بندگانش فرمود:
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ …»(البقره، 165)
ترجمه: و برخی از انسان‌ها به جای خدا همانندهایی بر می‌گزینند، آنها را دوست دارند مانند دوست داشتن خدا، [اما] کسانی که ایمان آورده‌اند، شدت (نقطه اوج و کمال) محبّت شان‌الله است.
اما گریه نیز مانند محبّت‌ها و بغض‌ها، حق و باطل دارد. گریه حق که از محبّت به حق نشأت می‌گیرد، آثاری دارد که از اهمّ آنها همان توجه عقلی و قلبی به حق و حقیقت است. این توجه و گریه، دل را صاف‌تر و بیدار می‌کند – آینه دل زنگ زده از رسوبات توجه و محبت به دنیا را صیقل می‌زند تا حقیقت نماتر گردد. صیقل دل [که جایگاه حبّ و بغض است]، فقط یاد و ذکر محبوب است که اگر شدت یابد «گریه» می‌آورد. لذا به هنگام تلاوت قرآن، اقامه نماز، دعا، زیارت و … نیز گریه دست می‌دهد.

همین شدت توجه و محبّت سبب حرکت در خط محبوب و به سوی او می‌گردد. محبّت انگیزه و موتور حرکت است و انسان در هر حال و حالتی به سوی «محبوب» می‌رود و نه به سوی «معقول». به سوی کسی یا چیزی که دوستش دارد می‌رود و نه به سوی کسی یا چیزی که می‌شناسدش. هر چند که شناخت شرط لازم محبت است.

از این رو به پیامبرش فرمود به مردم بگو هر کس مرا دوست دارد، از تو تبعیت کند، نه هر کس مرا می‌شناسد؛ و البته اجر و پاداش او نیز محبت الله است و نه بهشت و قصر و حورش:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آل عمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
اَنَا قَتیلُ العَبَرات – من کشته اشک‌ها هستم:
امام حسین (ع) در مورد شهادت جانگداز خود فرمودند «انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا استعبر» - یعنی: من کشته اشک‌ها هستم، مؤمنی (نه هر کسی) به یاد من نمی‌افتد، مگر آن که اشک بریزد. (امالی صدوق‌، ص200 - مناقب ابن شهر آشوب، ج3ص239 - بحار‌الانوار‌: ج98 ص295 - روضة‌الواعظین، فتال نیشابوری،ص170)
یعنی کشته شدم تا دل‌ها بیدار شوند، کشته شدم تا با توجه و یاد من، زنگارها از دل‌ها زدوده شود و قلب‌ها صیقل یابند – کشته شدم تا قلب‌ها آیینه حق‌نما گردند، کشته شدم تا محبّت به اوج رسد و سبب حرکت در این مسیر و قرب الهی گردد.

 1 نظر

ماه محرم در کلام امام(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

ماه محرم در کلام امام(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)

امام خمینی(ره):

محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سَرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است، برای ملت ها تا آخر دَهر.

صحیفه نور/ جلد2

مقام معظم رهبری(مدظله العالی):

حادثه ای گه امام حسین علیه السلام به وجود آورد پشتوانه این نهضت است. اگر ما ندانسته و بی توجه و از روی سهل انگاری حادثه را با چیزهایی که جزو آن نیست، مشوب کردیم به آن حادثه و نیز به انقلابی که ناشی از آن حادثه است خدمت نکرده ایم.

11 مرداد68

 4 نظر

کاروانی که به وطن بازنگشت

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

کاروانی که به وطن بازنگشت

صدای آمدن کاروانیان از مکه به گوش می رسد همه خوشحال و هلهله کنان به وطن بازمی گردند. اهل و عیال و فرزندان به استقبال می آیند همه خوشحال و مسرور، یکدیگر را در آغوش می کشند. غصه های تنهایی را فراموش می کنند. اما یک کاروان زودتر از بقیه کاروانیان، مکه را ترک می کند ولی به وطن بازنمی گردد راه دیگری را در پیش دارد. اهل و عیال و حتی اصحاب را با خانواده شان همراه دارد.

مگر چه شده است؟ مگر این کاروان با بقیه فرق دارد؟ چرا به وطن نمی روند؟

قافله سالار این کاروان با بقیه حجاج فرق دارد او مثل بقیه، اِحرام تمتع بست اما می دانست اگر آن را تمام کند؛ دژخیمان به حیله و نیرنگ، او را در حرم خدا خواهند کُشت. لذا به عمره مفرده عدول کرد سپس احرام حج دیگر بست. این احلال و احرام از خصایص آن حضرت بود. او محرم به حجی شد که منادی آن خداوند جلیل پیش از خلقت آسمان ها و زمین بود. به حجی محرم شده بود که میقاتش شجره ی مبارکه بود، لباس احرام او دو جامه بود یکی از خون و یکی غبار صحرا؛ محرم به حجی شد که از جمله ی مناسکش خضاب تمام اعضاء به خون بود.

حجی که در سیر و خواب و بیداری آن، ترک سایه نمود، به جای حلق، سرش را به خدا هدیه داد، به جای ترک محرمات، ترک سدر و کافور، بلکه آب فرات نمود؛ مُحّل از حج اصغر و محرم به حج اکبر بود؛ محرم به حجی بود که هیچ کس غیر او محرم به آن نشده بود و هیچ کس استطاعت آن را نداشت. حجی که لبیکش هفت استغاثه بود و در هر استغاثه «العجل» جدّش رسول الله را می شنید. همه برای طواف به بیت الله می روند ولی او این بیت را با خود آورده بود و آن بیت محبت الله بود.

نازم بر آن صفای دلی که تو داشتی            ای مات مانده اهل صفا از صفای تو

دو هفته نامه داخلی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران/بهمن1384

 نظر دهید »

​داستان اُمّ حبیبه

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

در بحر المصائب می خوانیم: یک روز زنی طبقی از طعام آورد و در نزد بی بی زینب علیها السلام گذارد. آن علیا مخدّره فرمود این چه طعامی است، مگر نمی دانی صدقه بر ما حرام است؟ عرض کرد ای زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست، بلکه نذری است که بر من لازم است و برای هر غریب و اسیر می برم. حضرت زینب علیها السلام فرمود این عهد و نذر چیست؟ عرض کرد من در ایّام کودکی در مدینه رسول خدا صلی الله علیه وآله بودم و در آنجا به مرضی دچار شدم که اطبا از معالجه آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند برای استشفا مرا به دارالشفای امیرالمؤمنین علیه السلام بردند و از بتول عذرا فاطمه زهرا علیها السلام طلب شفا نمودند. در آن حال حضرت حسین علیه السلام نمودار شد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای فرزند، دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفای این دختر را بخواه! پس دست بر سر من گذاشت و من در همان حال شفا یافتم و از برکت مولایم حسین تاکنون مرضی در خود نیافتم. پس از آن، گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود محروم ساخت. لذا بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبی را ببینم چندان که مرا ممکن می شود برای سلامتی آقایم حسین علیه السلام به آنها احسان کنم، باشد که یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نایل بشوم و جمال ایشان را زیارت کنم. آن زن چون سخن را بدین جا رسانید علیا مخدّره زینب علیها السلام صیحه از دل برکشید و فرمود یا اَمَهَ اللّه همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار بیرون آمدی. همانا من زینب دختر امیر المؤمنین ام و این اسیران، اهل بیت رسول خداوند مبین هستند و این هم سر حسین علیه السلام است که بر در خانه یزید منصوب است. آن زن صالحه از شنیدن این کلام جانسوز، فریاد ناله برآورد و مدتی از خود بیخود شد. چون به هوش آمد خود را بر روی دست و پای ایشان انداخت و همی بوسید و خروشید و ناله واسیّداه، وا اماماه، و واغریباه به گنبد دوّار رسانید و چنان شور و آشوب برآورد که گفتی واقعه کربلا نمودار شده است. سپس در بقیه عمر خود از ناله و گریه بر حضرت سیّدالشهداء علیه السلام ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست.

منبع: علی غزالی اصفهانی،"دانستنی های حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما"،1387، ص22

 1 نظر

حرکت اسرا به سوی کوفه

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

 

آنچه که مورخین نقل کرده اند، پسر سعد عصر عاشورا سر مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام و جوانان و یاران شهیدش را از بدن جدا کرده و بوسیله اصبحی و شمر و دیگران)علیهم لعنت الله(و در دو نوبت به کوفه فرستاد و خود و جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز دیگر نزدیک ظهر بود که پس از دفن کشتگان خود کودکان و خواهران امام علیه السلام و زنان بازمانده دیگر را برداشته و سوار بر شتران بی جهاز و محمل های بی روپوش و بی فرش و طرز رفتار آن مردم سنگدل و تندخو که همه چیز خود حتی شرف و انسانیت داده چند سکه پول سیاه و یا وعده های تو خالی پسر زیاد از دست داده بودند، با آن کودکان بی گناه و معصوم به سمت کوفه حرکت و از کنار کشتگان عزیز خود عبور دادند فقط خدا می داند چه به آنها گذشت و چه حالی داشتند و چه صحنه های دلخراشی پدید آمد که دوست و دشمن به حال آنان گریستند، روز یازدهم که اهل بیت را به کوفه حرکت داد تا شب به کوفه رسانید با توجه به فاصله میان کربلا تا کوفه حدود 80 کیلومتر است می توان فهمید که بر سر آن مصیبت زدگان و زنان داغدیده کودکان پدر و برادر از دست داده بر روی مرکبهای تندرو و بدون جهاز آن هم با حال گرسنگی و تشنگی و بی خوابی… چه گذشته است. بخصوص آنکه شمر بن ذی الجوشن مأمورانی را گماشته بود تا مراقب زنان و کودکان باشند که آنها گریه و زاری نکنند و اگر صدایشان به گریه بلند شد آنها را بزنند و با کمال خشونت رفتار کنند، شب دوازدهم محرم بود خاندان پیغمبر را در پشت کوفه در بیابانی فرود آوردند و صبح فردای آن روز وارد شهر کردند حالا آیا کسی بود که در آن شب برای این کودکان معصوم و بی گناه خیمه ای بزند یا جامه مرتبی داشتند که آنها را از سرما حفظ کند و آیا آب و غذایی به آنها دادند؟ و آیا خواب به چشم آنها رفت؟… خدا می داند؟!

فردا صبح شهر کوفه را کنترل و چهار هزار سرباز را به جهت جلوگیری از خطرات احتمالی و تهدیدات دیگر در سر هر کوی و برزن مسلح گماردند. در میان این مراقبات خاندان پیغمبر صلی الله علیه وآله را وارد شهر کردند و سرهای شهدا را نیز در نیزه کرده و جلوی آنها گرفتند و اهل بیت را بصورت اسیر از روم و زنگ بدنبال سرها سوار بر شتران و محملهای بی روپوش و جهاز سوار کرده و اطراف را سربازان مسلح گماشته و از کوچه و بازار و مسیری که تا قصر حکومتی دارالاماره بود عبور دادند. مردم کوفه به جز سرکردگان و جنایتکاران این جنایت هولناک تاریخی افراد که از ماجرا مطلع بودند و بیشتر نمی دانستند اینان کیانند و از کجا می آیند؟ از این رو زنی از اهل کوفه سر خود را از بام خانه بزیر آورد و از آن پرسید «من اَیّ الاساری اَنتن»؟ شما از کدام اسیران و از چه شهر و دیاری هستید؟ گفتند: «نحن اُساری آل محمّد» ما اسیران از خاندان پیغمبریم! و آن زن که چنان دید از بام خانه به زیر آمد و مقداری جامه و لباس تهیه کرد و به نزد آنها آورده به ایشان داد و آنها به وسیله آن خود را پوشانیدند و حتی عده ای نان و خرما از روی ترحم و دلسوزی به دست کودکان اسرا می دادند که ام کلثوم نان و خرماها را می گرفت.

هیاهویی در شهر پیچید و مردم گریه کنان به سرعت خود را به مسیری که آنان را به سوی دارالاماره می بردند رسانده و مشغول تماشا شدند، و آن مناظر رقت باری که باور دیدن آن را نداشتند از نزدیک می دیدند. در این میان دختر امیرالمؤمنین علیه السلام زینب کبری علیها السلام آن مناظر رقت بار را مشاهده می کند از یک طرف یادگار برادرش علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام را دست بسته و سوار بر شتر برهنه بصورت یک اسیر دستگیر شده در غل و زنجیر مشاهده می کند! از سوی دیگر سر برادر محبوب خود حسین علیه السلام را که عشق و علاقه به او، زینب را به این سفر کشانده بر فراز نیزه می نگرد و خواهران و برادر زادگان و زنان دیگر که بصورت اسیران خارج از اسلام آنها را درآورده می بیند، کودکان بی پناه و معصومی را که آن همه گرسنگی و تشنگی و رنج و تعب دیده و آن همه کتک از این سربازان و مردم بی شرم خورده را با رنگهای پریده نگاه می کند.

اما در برابر همه این مناظر دلخراش و مصیبتهای کمرشکن بیاد رسالت تاریخی خود می افتد، رسالت بیدار کردن فریب خورده و بیان مظالم و جنایتهای دستگاه جبار و طاغوتی یزید بن معاویه و…

منبع: علی غزالی اصفهانی،"دانستنی های حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما"،1387، ص19

 

 نظر دهید »

​حضرت زینب علیها السلام در عصر عاشورا

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

محدث قمی در راستای وقایع عاشورا از کتاب اخبار الدول قرمانی نقل می کند که وقتی آن بی شرمان به خیمه های امام علیه السلام هجوم آوردند و شروع به غارت خیمه ها و سوزاندن آنها کردند، شمر بن ذی الجوشن پیش آمد و آهنگ قتل حضرت علی بن الحسین علیه السلام را که در بستر بیماری بودند کرد در این وقت حضرت زینب علیها السلام بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند نمی گذارم او را بکشید تا من کشته شوم!

شمر (علیه اللعنه) که چنان دید از کشتن آن حضرت صرفنظر کرد. و این هم یک فضیلت دیگر از فضایل بانوی شجاع و دلیر کربلا که بدینوسیله از جان امام زمان خود را محافظت نمود.

همچنین از حمید بن مسلم روایت شده که عصر عاشورا زنان را از خیمه ها بیرون ریختند و آن خیمه ها را آتش زدند، فراموش نمی کنم دختر امیرالمؤمنین را در همان حالت که در مرثیه برادرش با صوتی حزین و دلی غمگین می گفت: یا محمدا صلی علیک ملائکه السماء هذا حسین مرمل بالدماء، و بناتک سبایا الی اللّه المشتکی و الی محمد المصطفی و الی علی المرتضی و الی فاطمه البتول و الی حمزه سید الشهداء یا محمدا هذا حسین بالعراء تسفی علیه الصبا، قتیل اولاد البنایا (( ای محمد سلام ملائکه آسمان بر تو این حسین است که به خون آغشته و اعضای بدنش از هم جدا گشته و دخترانت اسیر گشته، این حسین توست که در اینجا روی زمین افتاده و باد صبا بر پیکر او گرد و غبار می افشاند، اینان فرزندان پیغمبر هستند که همچون اسیران آنان را می برند)).

منبع: علی غزالی اصفهانی،"دانستنی های حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما"،1387، ص17

 نظر دهید »

هر چه باشد تو علی (علیه السلام) را دختری

14 مهر 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

یکی از شاعران بنام عُمان سامانی گفتگوی جان گداز حضرت زینب سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام  را از زبان شعر بیان می کند:

خواهرش بر سینه و بر سر زنان

رفت تا گیرد برادر را عنان

سیل اشکش بست بر شه راه را

دود آهش کرد حیران شاه را

در قفای شاه رفتی هر زمان

بانگ مهلاً مهلاًاش بر آسمان

کای سوار سرگران کم کن شتاب

جان من لختی سبکتر زن رکاب

تا ببوسم آن رُخ دلجوی تو

تا ببوسم آن شکنج مُوی تو

شه سراپا گرم شوق و مست ناز

گوشه چشمی به آن سو کرد باز

دید مشکین موئی از جنس زنان

بر فلک دستی و دوستی بر عنان

زن مگو مرد آفرین روزگار

زن مگو بِنْتُ الجَلال اُخْتُ الوَقار

زن مگو خاک درش نقش جبین

زن مگو دست خدا در آستین

باز دل بر عقل میگیرد عنان

اهل دل را آتش اندر جان زنان

میدراند پرده اهل راز را

میزند با ما مخالف ساز را

پنجه اندر جامه جان می برد

صبر و طاقت را گریبان می درد

هر زمان هنگامه ای سر می کند

گر کنم منعش فزونتر می کند

اندر این مطلب عنان از من گرفت

من از او گوش او زبان از من گرفت

پس ز جان بر خواهر استقبال کرد

تا رخش بوسد الف را دال کرد

همچو جان خود در آغوشش کشید

این سخن آهسته در گوشش کشید

کای عنانگیر من آیا زینبی

یا که آه دردمندان در شبی

پیش پای شوق زنجیری مکن

راه عشق است این عنانگیری مکن

با تو هستم جان خواهر همسفر

تو بپا این راه کوبی من بسر

خانه سوزان را تو صاحبخانه باش

با زنان در همرهی مردانه باش

جان خواهر در غمم زاری مکن

با صدا بهرم عزاداری مکن

معجر از سر پرده از رخ وامکن

آفتاب و ماه را رسوا مکن

هست بر من ناگوار و ناپسند

از تو زینب گر صدا گردد بلند

هر چه باشد تو علی را دختری

ماده شیرا کی کم از شیر نری

با زبان زینبی شاه آنچه گفت

با حسینی گوش زینب می شنفت

منبع: علی غزالی اصفهانی،"دانستنی های حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما"،1387، ص14

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 114
  • 115
  • 116
  • ...
  • 117
  • ...
  • 118
  • 119
  • 120
  • ...
  • 121
  • ...
  • 122
  • 123
  • 124
  • ...
  • 501

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • وظیفه ما بالا بردن بصیرت مردم است (5.00)
  • مفهوم لغوي و اصطلاحی سعادت (5.00)
  • زدن فرزند توسط والدین (5.00)
  • در حضور دیگران از فرزندتان انتقاد نکنید (5.00)
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 407
  • دیروز: 4305
  • 7 روز قبل: 8937
  • 1 ماه قبل: 24289
  • کل بازدیدها: 884005

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس