• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

في‏ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


سوره همزه
في‏ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ
منظور از «عمد ممدّدة» (ستون‏هاى بلند و کشیده)، یا میخ‏هاى بلندى است که اهل عذاب را با آن میخکوب و زندانى مى‏کنند و یا شعله‏هاى عظیم آتش که همچون ستون‏هاى بلند، کشیده است.
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 590 و 591

 نظر دهید »

شهید انقلاب صادق باباشاهی کوهانستانی

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


نام : باباشاهی کوهانستانی / صادق
نام پدر : احمد
تاریخ تولد : ۱۳۲۴
محل تولد : اصفهان
تاریخ شهادت : ۱۳۵۷
محل شهادت : اصفهان
شهرستان : اصفهان
گلزار : تخته فولاد اصفهان

در سال 1327 شمسی دیده به جهان گشود پدر او کشاورز بود و درآمد خوبی نداشت و به سختی می توانست زندگی خود و خانواده اش را تأمین کند صادق سه برادر و دو خواهر دارد و خود اولین فرزند خانواده بود و بع علت نداشتن سرمایه کافی پدر نتوانست او را به مدرسه بگذارد و هیچ کدام از برادر و خواهرانش موفق به درس خواندن نشدند صادق از کودکی به پدر خود در امر کشاورزی کمک می کرد 10 ساله بود که پدر خود را از دست داد و بیشتر بار سنگین زندگی به دوش او افتاد و او می بایست فشار بیشتری را بر خود تحمل کند چون او کوچک بود و نمی توانست کشاورزی کند دایی او را به کفاشی فرستاد او مشغول کار شد و اوائل حقوق کمی می گرفت و این پول آنقدر کم بود که نمی توانستند خود را اداره کنند تا اینکه مادرش به عنوان کارگر در حمام مشغول کار شد.
خانواده صادق خانه نداشتند فقط یک اتاق بود که ارث پدری بود که در آن زندگی می کردند این اتاق آنقدر کوچک بود که برای خوابیدن دچار مشکل می شدند زیرا اتاق یک اتاق 3 متر در 5/3 متر بود زندگی صادق با همه دشواریها گذشت تا اینکه بزرگ شد و به همت دیگر برادرانش 200 متر زمین خریدند و یک خانه گلی به پا داشتند در سال 1345 صادق ازدواج کرد قبل از ازدواج کارفرمای او به او گفته صادق تو هر چه احتیاج داری بنویس و به من بده من برایت تهیه می کنم او به خانه آمد و گفت مادر استاد من چنین گفته ولی وقتی صورت اجناس را تهیه کرده بود و رفته بود که به کارفرمای خود بدهد تا برایش تهیه کند. آن روز کارفرما در مغازه خود نیامده بود ناامید به خانه آمد و گفت امروز که بنا بود به من کمک کند سر کار نیامده پس از ناامیدی از استاد کار خود مبلغی پول برای او قرض کردیم و به زندگی او سامان دادیم.
در مدت زندگی زناشویی صاحب سه فرزند شد که دو پسر و یک دختر می باشند اولی پسر است که در سال 1351 دیده به جهان گشود و نام او احمد است فرزند دوم در سال 1354 بدنیا آمد و نام او مریم است و سومی در سال 1357 پا به عرصه وجود گذاشت و نامش غلامرضا است احمد به مدرسه می رود و در کلاس چهارم ابتدایی تحصیل می کند و مریم اول ابتدایی را می خواند صادق در طول زندگی خود دو بار به مسافرت به قصد زیارت امام هشتم رفت یک بار قبل از ازدواج بار دوم موقعی که ازدواج کرد او همیشه می گفت فرزند ملاک نیست اصل تربیت فرزند است پدر و مادر شدن آسان است پدر بودن و مادربودن مشکل است. در مدت 1-2 سال زندگی مشترک هیچ گونه اختلافی بین او و همسرش نبود.
همسرش می گفت روز شنبه اول محرم 1357 بود که چون موتورش خراب بود چرخ موتور را باز کرد و از خانه بیرون رفت موقعی که برگشت گریه می کرد گفتم چه شده چرا گریه می کنی گفت عکس های شهدا را در مسجد را زده بودند دل انسان را به درد می آورد به او گفتم زنها می توانند بروند ، ببینند گفت بله. به من گفت بچه ها را پیش مادرت بگذار و برو ببین ، مادرش به او گفت شلوغ بود در جواب گفت توی شهر بوی خون می آید ما متوجه نشدیم منظورش چیست بعدا به من گفت برو برای من نان بیاور من در آن موقع غلامرضا فرزند کوچکمان را که 48 روز بیشتر نداشت شیرمی دادم خودش بلند شد و رفت مقداری پنیر با یک نان برداشت و رفت و صورت بچه های برادر خود را بوسید و دستی بر سر مریم دخترش کشید و رفت از خانه بیرون هنوز چند ساعتی نگذشته بود که صدای تیراندازی بلند شد آنروز مردم در خیابان کهندژ مشغول راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم جنایت کار پهلوی بودند که صادق هم جزء آنها بود در همان حالیکه تظاهر کنندگان از محله به طرف خیابان نزدیک می شدند چند نفر رفتند که ببینند آیا نیروهای مزدور رژیم باز هم به آنجا آمده اند یا نه رفتند و تظاهرکنندگان منتظر خبر آنها بودند که آمدند و گفتند خبری نیست و کسی نیامده و مردم به طرف خیابان به راه افتادند وقتی که تمام مردم به این طرف خیابان رسیدند در خیابان چند دقیقه ای شروع به شعار دادن کردند و به طرف محله روبرو حرکت کردند در همین حال بود که نیروهای مزدور رژیم از راه رسیدند و تا چشمشان به مردم تظاهر کننده افتاد شروع به تیراندازی کرد و صادق هم در این گیرودار بود که ناگهان دید یک بچه ای در وسط خیابان است به طرف او دوید که او را نجات دهد که مزدوران او را هدف گلوله های خود قرار داده و او را به شهادت رساندند و چند دقیقه ای در آنجا درگیری بین مردم و نیروهای مزدور رژیم با سنگ و با شعار مرگ بر شاه گذشت و بعد از تیر خوردن صادق از ترس این که رژیم به دنبال جنازه بیاید و بخواهد که او را ببرد چند نفری رفتند و او را آوردند و در همان حال شروع به دویدن کردند و به دنبال وسیله ای بودند که صادق را با آن به بیمارستان ببرند و بالاخره پس از لحظاتی با یک ماشین به طرف بیمارستان به راه افتادند آن هم با ترس و لرز از مزدوران رژیم ، لحظات حساس و درد آوری بود. هر کدام از برادرها به گونه ای درصدد بودند که از ریزش خون از بدن شریف او جلوگیری کنند ولی اثری نمی بخشید.
از طرف دیگر در بیمارستان ها عده ای به خاطر وابستگی به رژیم و عده ای به علت ترس از رژِم از پذیرفتن مجروح خودداری می کنند. تا بالاخره پس از ساعتی سرگردانی جسم او را به بیمارستان آیة الله کاشانی انتقال داده و پس از لحظاتی به دیدار معشوق واقعی خود شتافت.
شهید صادق با شهادت خود چنان موجی در منطقه غرب اصفهان (ماربین) ایجاد نمود که تا 40 روز در تمامی محله های اطراف به یاد او مجالسی برگزار می شد و به برکت این مجالس بود که مردم مستضعف و محروم از جنایات رژیم شاهنشاهی آگاه شده و در براندازی آن رژیم جنایتکار مصمم تر شدند. چرا که اولین شهید انقلاب اسلامی در منطقه بود.

 نظر دهید »

شهید انقلاب اکبر پورمحمدی نجف آبادی

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


نام و نام خانوادگی شهید : اکبر پورمحمدی

نام پدر : محمد

تاریخ تولد : 1334/06/01

تاریخ شهادت : 1357/10/20

عملیات شهادت : انقلاب اسلامی

محل شهادت : نجف آباد،اصفهان


شهید اکبر پورمحمدی نجف آبادی،در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش محمد، گرمابه دار بود و مادرش طاهره نام داشت. تا خواندن و نوشتن درس خواند. آهنگر و جوشکار بود. سال1357 ازدواج کرد و صاحب يك دختر شد. بيستم دي 1357، در نجف آباد بر اثر اصابت گلوله توسط عوامل رژيم شاهنشاهي شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است

 نظر دهید »

شهید انقلاب علیرضا حاجی باقریان

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

نام : حاجی باقریان / علیرضا
نام پدر : عباس
تاریخ تولد : ۱۳۴۲
محل تولد : اصفهان
تاریخ شهادت : ۱۳۵۷
محل شهادت : خیابان کمال اسماعیل اصفهان
شهرستان : اصفهان
تحصیلات : دیپلم
گلزار : تکیه حاج آقا میرزا مهدی- اول تخت فولاد

شهید علیرضا حاجی باقریان جوانی مؤمن ، انقلابی ، رشید و بسیار مهربان و مؤدب بود. علیرضا سال های آخر عمرش را از مادر خواسته بود تا اجازه دهد تمام کارهای مادرش را انجام دهد و به خواهرهایش کاری نداشته باشد. سال آخر تحصیل یعنی کلاس هشتم که بود شبانه درس می خواند و روزها به سر کار می رفت. حضور فعالانه در تظاهرات و پخش اعلامیه های امام داشت. از زمانیکه در اصفهان اعلام حکومت نظامی شد از زمان شروع حکومت نظامی همراه دوستانش به خیابان ها رفته و شعار می دادند و مشغول پاره کردن عکس های شاه بودند. در خانه هایی که حرف از شاه و خانواده اش بود نمی گذاشت. شبها ساعت 12 منزل می آمد با دستها و لباس خونی و می گفت این ها خون برادران ماست.
علیرضا از زمان شهادتش مطلع بود بطوریکه چند روز قبل از شهادت به منزل خواهرش رفته و خواهش کرده بود که نزد مادر بیاید. به او گفته بود که روز عاشورا تکلیف من روشن می شود. صبح روز عاشورا هم مادر را بوسیده و به ایشان می گوید امروز سرانجام من معلوم می گردد. از صبح روز عاشورا مشغول پایین آوردن مجسمه میدان قیام علیرضا می گوید برویم دم سی و سه پل و با دوستانش به سمت خیابان کمال اسماعیل می روند و چون دم ساواک مأموران زیادی بوده علیرضا از در ساواک بالا رفته تا مجسمه شاه را پایین بیاورد که توسط یکی از مأموران تیر می خورند و او را به بیمارستان می برند. خانواده او بعد از هشت روز جستجو جسد او را در سردخانه بیمارستان کاشانی می یابند و متوجه می شوند علیرضا ساعت 7 روز عاشورا به شهادت رسیده است.
علیرغم گفته پزشکان که گفته بودند جسد را بی سروصدا و به عنوان تصادفی از بیمارستان خارج کنید ، تابوت محمد را با الله اکبر و شعار تشییع کرده و سپس در تکیه حاج آقا میرزا مهدی اول تخته پولاد به خاک سپردیم.

 نظر دهید »

پیشگام در وحدت

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

سالروز رحلت مرجع بزرگوار تقلید و عالم کبیر آیت الله سید صدر الدین صدر



سید محمد علی فرزند سید اسماعیل موسوی عاملی، ملقب به صدر الدین، از مراجع تقلید و مشاهیر علمای معاصر امامیه است. نسب شریفش به ابراهیم اصغر فرزند امام کاظم (علیه السلام) می‌رسد. خاندانش، همه از عالمان و فاضلان برجستۀ شیعه بودند.
به همراه پدرش آیت الله سید اسماعیل صدر به کربلا مهاجرت کرده و سطوح عالیه را در محضر شیخ حسن کربلایی و والد معظم خود گذراند و سپس به سفارش پدر راهی نجف شد و مدتی در درس مرحوم آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی شرکت نمود و به درجه اجتهاد نائل گردید. آیت الله صدر در حدود یک ربع قرن از عمر خود را صرف آموختن علوم و فنون دینی کرد.
سپس در سال ۱۳۳۹ق، برای زیارت امام رضا(علیه السلام)، به ایران آمد و حدود ده سال در مشهد اقامت گزید و به تدریس و ارشاد مردم اشتغال ورزید تا اینکه از علمای مشهد بشمار رفت. در مدت اقامت ایشان در مشهد، قحطی عظیمی بر مشهد حکمفرما شد و جان بیچارگان را تهدید می‌کرد. آیت الله صدر با اقدامات جدی و تشکیل جلسات جمع‌آوری اعانه بوسیلۀ علما و محترمین شهر، بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات دادند.
در سال ۱۳۴۴ق به نجف بازگشت و ملازم درس میرزا حسین نائینی بود. و بار دیگر در سال ۱۳۴۹ ق به ایران آمد و با پیشنهاد حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم سکونت گزید و مشغول تدریس گردید. پس از رحلت آیت الله حائری، ایشان در جامعه علمی قم سمت ریاست یافت و زمام قسمت اعظم حوزه علمیۀ قم به کف با کفایت ایشان افتاد.
با رحلت آیت الله حائری هرج و مرج شدیدی در حوزه علمیه پدید آمد و طلاب تا مدتی وضع بی‌اندازه نامطلوبی داشتند. ولی آیت الله صدر در رفع هرج و مرج اقدامات مجدانه‌ای به عمل آورد و طبق مشی مرحوم حائری، حوزه‌های امتحانی برای طلبه¬ ها برقرار کرد و بدین وسیله حوزۀ علمیه را از لوث وجود عناصر مشکوک که به لباس روحانیت درآمده بودند و فکر اغتشاش در حوزۀ را داشتند پاک نمود. در همان اوقات که عمال دولت مشغول تخریب روحانیت بوده و هر روز علما و بزرگان دینی را حبس و تبعید و اعدام نمود و به دستگاه مقدس روحانیت لطمه وارد می‌نمود، آیت الله صدر به منظور احیای شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) و توسعۀ تشکیلات روحانیت، ساختمان مهم و باشکوهی برای سکونت طلاب بنا کرد و همچنین حجرات زیرین مدرسۀ فیضیه را که مرطوب و بی‌فرش بود، کف برداری و مفروش نمود.
ایشان در هفته ده ساعت برای فضلا و طلاب تدریس می‌فرمودند و در تشویق طلاب بسیار کوشا بودند. از جمله، امتحان هفتگی را به صورت مسابقه و همراه با اعطاء جایزه تشکیل می‌دادند و به وضع طلاب و محصلین آبرومند شخصاً رسیدگی کرده و شهریه می‌دادند. پس از رحلت مرحوم حائری، آیت الله صدر به همراه آیات عظام سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت، حوزه را تا آنجا که می‌توانستند حفظ کردند، البته حوزه پر رونقی نبود ولی نگذاشتند که این این حوزه بطور کلی متلاشی شود، به همین علت این سه عالم بزرگوار، به آیات ثلاث معروف شدند.
آیت الله سید حسین بُدَلا از علمای حوزۀ علمیه قم می‌گوید: «در آن ایام، اوضاع آشفته‌ای بر حوزه و جامعه حاکم بود و قدرت¬های استکباری دست به دست هم داده بودند تا مراجع سه گانۀ وقت را بشکنند و میان آنها تفرقه ایجاد کنند، از قضا مقداری هم موفق شدند و کار به جایی رسید که افرادی مانند مرحوم صدر و خوانساری دیگر در امور مالی دخالت نمی‌کردند.» آیت الله بَدَلا می‌گوید: «من یقین دارم که آیت الله صدر، حامی فدائیان اسلام و حامی موضع‌گیری آنان در قبال فلسطین بودند.»
آیت الله صدر، از جمله علمایی بودند که برای اقامت آیت الله بروجردی در قم، تلاش کردند و حتی برای استقبال از ایشان به شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم رفتند. با ورود آیت الله بروجردی، آیت الله صدر محل نماز جماعت خود را در صحن بزرگ حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) به آیت الله بروجردی دادند و بعد از این مردم هم کمتر ایشان را می‌دیدند و کم‌کم اسم و رسم‌شان تحت‌الشعاع آیت الله بروجردی قرار گرفت. که بعضی‌ها می‌گفتند که ایشان با تعارف، خودشان خود را از بین بردند. اما ایشان خیلی مرد پاکی بود و در این وادی‌ها نبودند و تنها به منظور حفظ وحدت بین مراجع و اعتقاد ایشان به رهبری واحد این¬کار را کرد.
خود ایشان می‌فرمود: من به یک چیز اعتقاد دارم و آن رهبری واحد است. هر کدام از آقایان درس و بحث دارند. من آنجا نشد نماز بخوانم، توی خانه‌ام نماز می‌خوانم. ولی این رهبری واحد اگر دنبالش را بگیریم، به یک جایی می‌رسد که یک کاری انجام بشود و اتحاد بوجود می‌آید. من به این اتحاد خیلی علاقه دارم.
ایشان در آن زمان‌ها، درس خارج خود را در خانه برای جمعی قلیل برگزار می‌کردند که فرد شاخص آنها، شهید محراب، آیت الله صدوقی یزدی بود. این مجتهد فرازنه یکی از شخصیت¬های پیشگام در وحدت بین مذاهب بود و به همین سبب اقدام به تألیف کتاب «المهدی» کرد که همۀ مطالب و منابع آن از کتب اهل سنت استفاده شده است.

وی پس از عمری خدمت به دین و حوزه‌های علمیه در روز ۱۹ ربیع‌الثانی سال ۱۳۷۳ ق مصادف با پنجم دیماه ۱۳۳۲ ش رحلت کردند و در کنار مرقد مراجع عظام در حرم حضرت معصومه (س) در مسجد بالاسر دفن شد.

 3 نظر

محمد بن عبدالله بن بهلول

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

وفات “محمد بن عبداللَّه بن بهلول” معروف به شیبانی از مشاهیر حدیث(1387 ق)
محمد بن عبداللَّه بن محمد بن عبیداللَّه بن بهلول، معروف به شیبانی، كوفی الاصل، از مشاهیر محدثان امامیه می‏باشد كه برای استماع حدیث، مسافرت‏ها كرده و تألیفاتی دارد. او در ابتدا به نقل احادیث معتبر همت می‏ گماشت ولی در ادامه از روایت احادیث غریب نیز خودداری نكرد و باعث شد كه دیگران نقل روایت‏های او را معتبر نشمارند.

 1 نظر

حمله خونین

20 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

سالروز حمله گارد شاهنشاهی به همافران نیروی هوایی در پی بیعت همافران با حضرت امام



در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، درگیری میان همافران نیروی هوایی و گارد شاهنشاهی که از شب قبل از آن در پادگان نیروی هوایی تهران آغاز شده بود، به اوج رسید. اوایل شب ۲۰ بهمن وقتی که رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، عده‌ زیادی از همافران و درجه‌داران نیروی هوایی در سالن آسایشگاه جمع شدند تا تصاویر امام را از تلویزیون ببینند. هنگامی که تصویر امام از تلویزیون پخش شد، همافران ضمن ابراز احساسات، چند بار صلوات فرستادند. این ابراز احساسات موجب خشم افسران تیپ گارد جاویدان شد و آتش درگیری میان طرفین را برافروخت. در‌‌ همان شب یگان‌هایی از تیپ جاویدان از نقاط دیگر تهران برای سرکوب همافران عازم دوشان ‌تپه شدند. بامداد ۲۱ بهمن حلقه محاصره نیروهای گارد جاویدان در اطراف پایگاه هوایی دوشان‌تپه لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد. اواخر شب نیروهای مردمی و گروه‌های مسلح به یاری همافران شتافته و نبرد سختی بین دو طرف آغاز شد. سرانجام نیروهای گارد مجبور به عقب‌نشینی شدند.

مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به همافران آگاه شدند، اهالی خیابان‌های اطراف را نیز با خبر کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد الله‌اکبر از همافران حمایت می‌کردند. اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ۱۰ شب آغاز شده بود همچنان ادامه یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد مجددا به همافران حمله کنند، بنابراین پراکنده نشدند و در کنار پادگان ماندند.

مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار می‌دادند و خود را با آتش لاستیک‌های فرسوده گرم می‌کردند که در ساعت ۵:۳۰ بامداد مأموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و در حالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسل‌ها به طرف هوا درصدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچه‌های اطراف پناه بردند اما ماموران توانستند ۱۵۲ نفر را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران منتقل کنند. در بین دستگیرشدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.

حدود ساعت هشت و نیم صبح و همزمان با سخنرانی شاپور بختیار در مجلس سنا، انقلابیون که به طرفداری از همافران آمده بودند، با استفاده از غفلت مسوولان مرکز آموزش هوایی دوشان تپه، وارد محوطه آن مرکز شده، با به دست آوردن کلید اسلحه خانه به همراه همافران مسلح شده و در مقابل گارد رژیم صف‌آرایی کردند.

بعد از آنکه مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند، زد و خورد شدید هر لحظه افزایش یافت. در این برخورد مسلحانه عده زیادی کشته و مجروح شدند. افراد نیروی هوایی با کمک گروه‌های مسلح مردمی و مردان و زنان بی‌سلاح توانستند حلقه محاصره گارد را بشکنند و آن‌ها را عقب راندند. بدین ترتیب عده زیادی از نیروهای مسلح همافر، هنرجو و انقلابی از پادگان خارج شده و خیابان‌های اطراف را به تصرف خود درآوردند. بخشی از تهران در اختیار نیروهای انقلابی مسلح قرار گرفت.

هزاران تن از نیروهای مسلح مردمی و همافر در خیابان فرح‌آباد پشت کسیه‌های شن و خاک سنگر گرفتند. مردان مسلح به زودی در بخش‌های مختلف شهر سنگربندی کرده و پس از مدتی کوتاه حمله خود را به کلانتری‌ها شروع کردند. در همین زمان اعضا و هواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز که در دانشگاه تهران سالروز واقعه سیاهکل را با دو روز تأخیر ـ به علت تظاهرات حمایت از نخست‌وزیری بازرگان ـ برگزار می‌کردند و خواستار جنگ مسلحانه برای سقوط دولت بختیار بودند، به مبارزان انقلابی پیوستند.

همزمان با درگیری‌های پایگاه نیروی هوایی، نقاط مختلف شهر تهران تبدیل به میدان جنگ شد و حمله افراد مسلح و مردم به کلانتری‌ها و مراکز انتظامی آغاز گردید به طوری که کلانتری‌های ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک سقوط کردند و چند کلانتری نیز تخلیه شدند.

در پی این وقایع سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتری‌ها و پادگان‌ها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت ۱۲ ظهر افزایش داد، یعنی مردم تنها از ساعت ۱۲ ظهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را داشتند.

با این حال امام خمینی در رابطه با حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران، آن را ملغی اعلام و تاکید کرد: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند… اخطار می‌کنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد… تصمیم آخر خود را به امید خدا می‌گیریم.» همچنین دولت موقت، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف کرد.

آیت‌الله طالقانی از رهبران انقلاب هم در پیامی که به مناسبت حمله به پادگان نیروی هوایی صادر کرده بود، نوشت: «واقعه دیشب و امروز صبح پادگان نیروی هوایی توطئه‌ای است که مسلما از ناحیه بعضی از مسوولین جز برای تدارک یک برادرکشی بزرگ و ایجاد خصومت و دشمنی بین فرزندان ارتشی ما به وجود نیامده است، انتظار می‌رود که پاسداران استقلال و سعادت کشور صلح و دوستی فی‌مابین خود را به تحریک چند نفر عناصر مشکوک یا عصبانی به دشمنی و برادر کشی تهدید نکنند. اینک نیز از طرفین قضیه به عنوان یک پدر روحانی تقاضا دارم برای پیشبرد و تحقق هدف‌های انسانی و نجات‌بخش رهبر ملت ایران امام خمینی به ستیزه‌جویی و درگیری خاتمه داده همه به سربازخانه‌های خود برگردند. از متصدیان و مقامات بالای ارتش نیز جدا و قویا خواستارم مسوول یا مسوولین این تهاجم شبانه به پایگاه هوایی فرح‌آباد را تعیین و به مجازات حقه تسلیم نمایند و عموم ملت نیز با تسلط بر اعصاب خود از مداخله‌جویی و مقابله‌های فردی سخت پرهیز نمایند.»

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 442
  • 443
  • 444
  • ...
  • 445
  • ...
  • 446
  • 447
  • 448
  • ...
  • 449
  • ...
  • 450
  • 451
  • 452
  • ...
  • 501

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • جایگاه اسرار آمیز آیه ولایت در قرآن (5.00)
  • مناظره استاد شهیدی با فرزند شهیدش (5.00)
  • عبادات عاشقانه ی امام حسن عسکری علیه السلام (5.00)
  • تو می آیی (5.00)
  • مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 487
  • دیروز: 4305
  • 7 روز قبل: 8937
  • 1 ماه قبل: 24289
  • کل بازدیدها: 884005

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس