این نمیشود که ما دم از محبت فاطمه ی زهرا(سلام اللَّه علیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیهالسّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز! ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم!
این روایاتی که در «کافی» شریف و بعضی از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آنطوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم. ما و از ما بزرگترها کجا، آن آستان بلند کجا؟ معلوم است که ما حتّی به حدود دوردست او هم نمیرسیم.
«ابن عباس»نقل نموده: دو نور ديده پيامبر، حسن و حسين بيمار شدند و آن حضرت به همراه گروهى از ياران به ديدار آنان رفت. در آن ديدار پيامبر به اميرمؤمنان فرمود: على جان! اگر براى شفايافتن و بهبودى فرزندانت مى توانستى نذرى كنى، خدا از سر مهر و كرامت آنان را سلامت ارزانى مى داشت.
اميرمؤمنان در همان لحظه با خدايش عهد بست كه اگر او، دو فرزندش را سلامت دهد، سه روز روزه بدارد. از پى اميرمؤمنان فاطمه نيز نذر كرد و آن گاه «فضه» نيز همان عهد را با خداى خود بست.
چيزى از اين عهد نگذشته بود كه آن دو كودك گرانقدر، سلامت خود را به لطف خدا باز يافتند و خاندان على(ع) براى وفاى به نذر آماده شد، اما در خانه غذايى براى روزه دارى يافت نمى شد.
اميروالايى ها سه صاع جو قرض كرد و ريحانه پيامبر يك سوم آن را آرد نمود و نان فراهم آورد و روزه آغاز شد. على(ع) براى نماز به مسجد رفت و پس از نماز به خانه آمد و سفره افطار گشوده شد، اما در همان لحظه بينوايى به در خانه رسيد و غذا خواست.
خاندان گرانقدر على(ع) آن نان را براى خشنودى خدا به آن بينوا دادند و خود با آب افطار كردند. روز دوم ريحانه پيامبر بخش ديگرى از جو را آرد كرد و نان پخت، امّا به هنگامه افطار پدر مرده اى رسيد و آنان با بزرگمنشى آن نان جوين را به او هديه كردند. همين گونه روز سوم آخرين بخش آن را به اسيرى هديه كردند، كه شب هنگام به در خانه آنان آمد و خود تنها با آب افطار نمودند!
پس از وفاى به عهد و انجام «نذر» على(ع) دست دو نورديده اش را گرفت و به حضور پيامبر رفت و پيامبر آثار گرسنگى و ضعف را بر سيماى آن شايسته ترين انسان هاى روزگاران نگريست و اشك ريخت. درست در آن هنگام بود كه فرشته وحى فرود آمد و اين آيات از سوره دهر را آورد كه:
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً(5)
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً(6)…
مگر نمي گوييم كه آن بزرگوار كاري كرد كه سوره دهر درباره ي او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ايثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قيمت گرسنگي کشيدن خود؛« و يؤثرون علي انفسهم و لو کان بهم خصاصه»ما هم بايد همين کارها را بکنيم.
گردآوري شده توسط نويسنده وبلاگ از كتاب هاي:
قطره از دريا نشاني مي دهد، حسيني،محمد باقر، تهران، مسيا، 1391،صص126_129
ترجمه تفسیر مجمع البیان ،طبرسی،امین الاسلام ؛ ترجمه: کرمی،علی ، ج29،ص42