• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

وداع امام حسين (علیه السلام ) با زينب سلام الله علیها

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

امام حسين (ع ) بانوان را دلداري داد و امر به صبر و فرمود: خداوند شما را از دست دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را نيكو گرداند، و دشمنان شما را به انواع عذاب مبتلا خواهد كرد، و در عوض اين مصايبي كه به شما رسيده ، خداوند چندين برابر از مواهب خود را به شما عنايت مي فرمايد، به زبان چيزي نگوييد كه موجب كاهش مقام ارجمند شما گردد…

زينب گريه مي كرد، امام به او فرمود: آرام باش اي دختر مرتضي ، وقت گريه طولاني است .

همين كه خواست به عزم ميدان ، از خيمه بيرون آيد، زينب (س ) دامن امام را گرفت و صدا زد:

((مهلا يا اخي ، توقف حتي اتزود منك و اودعك وداع مفارق لا تلاقي بعده ))؛ برادرم ! آهسته باش ، توقف كن تا تو را سير ببينم و با تو وداع كنم ، آن وداع جدا كننده اي كه بعد از آن ديگر ملاقاتي با تو نخواهد بود.

بگذار تا بگيرم چون ابر نو بهاران

كز سنگ ناله خيزد، روز وداع ياران

فمهلا اخي قبل الممات هنيئة

لتبرد مني لوعة و غليل

يعني : برادرم ! آهسته برو و قبل از مرگ ، اندكي با ما باش ، تا با ديدار تو، درون سوزان ، و سوز قلب پريشان و بي قرارم خنك گردد))(1)

اي جان ما جانان ما آهسته رو آهسته رو

مشكن دل سوزان ما آهسته رو آهسته رو

بر خواهر زارت نگر، بر طفل بيمارت نگر

آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو

كرده وصيت مادرم تا من ببوسم حنجرت

آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص79

(1)معالي السبطين ، ج 2 ص 26

 نظر دهید »

​استمداد حضرت زينب (سلام الله علیها )

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

حضرت زينب (س ) نيز چندين بار در روز عاشورا به قتلگاه رفت ، چون نان و آبي نداشت ، دستها را بر سر نهاد و فرياد زد، از زمين و زمان براي ياري حسين استمداد نمود، بر سر عمر سعد جيغ كشيد و فرمود: ((آيا حسين (ع ) را مي كشند و تو اين صحنه را مي نگري ؟!))(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص78

(1)الخصائص الزينبيه ، ص 164

 نظر دهید »

​در خواست شمشير از زينب (سلام الله علیها)

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

علي بن الحسين (ع ) سخت گريسته ، به عمه اش زينب فرمود: اي عمه شمشير و عصا و چوبدستي برايم بياور. پدرش به او فرمود: به شمشير و عصا چه خواهي كرد؟ گفت : عصا را (براي اينكه ) بر آن تكيه كنم ، و شمشير را (براي اينكه ) پيش روي پسر رسول خدا (دشمنانش را) مانع شده و جلوگيري كنم ، زيرا خير و نيكي پس از او در زندگي نمي باشد.

امام حسين (ع ) او را از آن كار منع نموده و جلوگيري كرد، و وي را به سينه اش چسبانيده به او فرمود: اي فرزندم تو پاكيزه ترين فرزندانم هستي . (چون معصوم و بازداشته از گناهي ) و افضل و برترين خانواده ام مي باشي . (1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص77

1- زينب كبري ، ص 223

 1 نظر

​پرستاري از امام سجاد(علیه السلام)

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

چون كار (جنگ ) به امام حسين (ع ) تنگ و سخت شد و يگانه و تنها ماند، به خيمه هاي فرزندان پدرش روي آورد. آنها را از ايشان خالي و تهي ديد. سپس به خيمه هاي اصحاب و يارانش التفات نموده و نگريست كسي از آنان را نديد، پس شروع و آغاز نمود به بسيار گفتن ((لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم )) (حركت و جنبشي و قوت و توانايي نيست جز به وسيله خداي بلند مرتبه بزرگ ) سپس به خيمه هاي زنان رقيه ، به خيمه فرزندش علي زين العابدين (امام چهارم ) آمد وي را ديد به روي فرشي از پوست افتاده ، پس بر او در آمده و زينب نزد وي بوده كه پرستاريش ‍ مي نمود، چون علي بن الحسين (ع ) به پدر بزرگوارش نگاه كرد، خواست حركت نموده و برخيزد، ولي از سختي بيماري نتوانست . به زينب فرمود: مرا به سينه ات تكيه ده كه اين (امام ) پسر رسول خدا (ص ) است كه (اينجا) روي آورده ، زينب پشت زين العابدين نشست و آن حضرت را به سينه خود تكيه داد. امام حسين (ع ) از بيماري فرزندش پرسيد و او خداي تعالي را حمد و سپاس ‍ مي نمود، سپس گفت اي پدر! امروز با اين منافقين و مردم دور و چه كردي ؟ امام حسين (ع ) به او فرمود: اي پسرم ! شيطان و ديو سركش بر ايشان غالب و چيره گشته و ذكر و ياد خدا را از اينان فراموش گردانيده ، و ميان ما و آنان آتش جنگ برو افروخته شد تا اينكه روي زمين خون جاري و روان شد. علي (زين العابدين ) گفت : اي پدر! عمويم عباس كجاست است ؟ پس چون عمويش را از پدرش پرسيد، گريه زينب گلويش را گرفت (و نتوانست سخني بگويد) و به برادرش نگريسته كه چگونه به فرزندش پاسخ خواهد داد، زيرا او را به شهادت و كشته شدن عمويش عباس آگاه نساخته بود، از بيم آنكه بيماري اش شدت يافته و سخت گردد، پس امام حسين به او فرمود: اي پسرم ! عمويت كشته شد، و دو دستش را در كنار فرات جدا كردند.

پس علي بن الحسين (ع ) سخت گريست تا اينكه از حركت و جنبش افتاده و بيهوش شد. چون به هوش آمد، از هر يك از عموهايش پرسيد و امام حسين به او فرمود: كشته شدند.

علي بن الحسين گفت : برادرم علي و حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجا هستند؟ امام حسين به او فرمود: اي پسرم ! بدان مرد زنده اي جز من و تو در خيمه ها نيست ، و كساني را كه از ايشان مي پرسي همه آنها بر روي زمين افتاده اند (كشته شده اند) (1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص76

1- زينب كبري ، ص 222 و 223.

 

 نظر دهید »

​در خواست آب از زينب (سلام الله علیها)

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

از شيخ بزرگوار ((جعفر بن محمد نما)) در كتاب ((مثيرالاحزان )) و او از سكينه روايت كرده كه مي فرمود:

در روز نهم محرم آب ما تمام شد و عطش ما شدت نمود. آب از ظرفها و مشكها خشك شده بود. چون من و بعضي از اطفال ما، تشنه شديم ، من به سوي عمه ام زينب رفتم تا او را از تشنگي خود خبر دهم كه شايد آبي ذخيره شده باشد براي ما. پس ديدم كه عمه ام در خيمه نشسته است و برادر شير خوارم بر دامن او است . و آن كودك گاهي مي نشيند و گاهي بر مي خيزد، و مانند ماهي در آب ، در حركت و اضطراب است و فرياد مي كند و عمه ام مي گويد: صبر كن . اي پسر برادر! و كجاست براي تو صبر و حال آنكه بر اين حالت مي باشي . گران است براي عمه تو كه صداي تو را بشنود و نفعي به حال تو نبخشد. چون من اين را شنيدم ، صدا به گريه بلند كردم . زينب گفت ، سكينه ؟ گفتم : بلي .

گفت : چرا گريه مي كني ؟ گفتم : براي عطش برادرم (و احوال خودم را به عمه ام نگفتم كه مبادا اندوه او زياد شود). پس گفتم : اي عمه ! چه مي شود كه به سوي بعضي از عيالات انصار بفرستي ، شايد آنها آبي داشته باشند؟! عمه ام برخاست و آن كودك را گرفت و به خيمه عموهايم رفت و ديد كه آبي ندارند، و بعضي از كودكان ما به دنبال او روانه شدند براي طمع آب . پس در خيمه پسر عموهايم (اولاد امام حسن ) نشست و فرستاد به سوي خيمه اصحاب كه شايد آبي بيابد. پس نيافت . چون از يافتن آب ماءيوس شد، به خيمه خود برگشت ، در حالي كه همراه او قريب به بيست كودك از پسر و دختر بودند. پس شروع كرد به فرياد نمودن . ما هم همه فرياد كرديم . مردي از اصحاب پدرم كه او را ((برير)) مي گفتند (و او را سيد قراء مي گفتند) چون صداي گريه ما را شنيد، خود را بر زمين انداخت و خاك بر سر خود ريخت و به اصحاب خود خطاب كرد: آيا شما را خوش آيند است كه دختران فاطمه بميرند و حال اينكه قائمه شمشيرها در دستهاي ما باشد؟! نه ، قسم به خدا كه بعد از ايشان در زندگي خير نيست ، بلكه بايد پيش از ايشان در حوضهاي مرگ وارد شويم . اي اصحاب من ! هر يك دست يكي از اين كودكان را بگيريم و بر آب هجوم آوريم پيش از اينكه ايشان از تشنگي بميرند و اگر اين قوم با ما مقاتله كنند ما هم با ايشان مقاتله مي كنيم . يحيي بن مازني گفت : موكلين آب فرات بر قتال ما اصرار خواهند داشت ، اگر اين كودكان را به همراه بريم شايد به ايشان تيري يا نيزه اي خورد و ما سبب آن شده باشيم . ليكن راءي آن است كه مشكي با خود بر داريم و آن را پر آب كنيم . آن وقت اگر با ما مقاتله كردند ما هم مقاتله كنيم . و اگر كسي از ما كشته شد، فداء دختران فاطمه باشد. برير گفت : اين فكر خوبي است . پس مشكي گرفتند و به جانب آب رفتند و ايشان چهار نفر بودند. چون موكلين آب فرات مشاهده نمودند گفتند كه شما باشيد تا ما رئيس خود را خبر دهيم ميان برير و رئيس ايشان قرابتي بود. پس چون او را خبر دادند گفت : ايشان را راه دهيد تا آب بياشامند چون داخل آب شدند و سردي آب را احساس كردند صدا به گريه بلند نموده گفتند: خدا لعنت كند ابن سعد را كه از اين آب جاري به جگر آل پيغمبر قطره اي نمي رسد. برير گفت : پشت سر خود را نگاه كنيد و تعجيل كنيد و آب برداريد كه دلهاي اطفال حسين از تشنگي گداخته است و شما نياشاميد تا جگر اولاد فاطمه سيراب شود. ايشان گفتند: قسم به خدا برير! ما آب نمي آشاميم تا دلهاي اطفال حسين سيراب شود. شخصي از موكلين فرات اين حرف را شنيد و گفت : شما خود داخل آب شديد، اين برايتان كافي نيست كه براي اين خارجي آب مي بريد؟ قسم به خدا كه اسحاق را از اين كار باخبر مي كنم برير گفت : اي مرد كتمان كن امر ما را. پس برير به نزديك او رفت تا او را گرفته باشد كه خبر به اسحاق نرسد. آن مرد فرار كرد و اسحاق را خبر كرد. او گفت : سر راه را برايشان بگيريد و ايشان را بياوريد به نزد من ، و اگر ابا كردند با ايشان مقاتله كنيد. پس سر راه را بر برير و اصحاب او گرفتند. مقاتله اي بين ايشان در گرفت و برير شروع به موعظه نمود. صداي او به گوش امام حسين (ع ) رسيد. چند نفر فرستاد كه او را ياري كنند. پس ايشان رفتند و موكلين فرار كردند و آب را آوردند. اطفال به يك دفعه بر سر آب جمع شدند و شكمها و سينه ها را بر مشك گذاشتند، كه ناگاه بند مشك باز شد و آب بر زمين ريخت كودكان به يك دفعه به فرياد آمدند برير به صورت خود زد و گفت : والهفاه بر جگر دختران فاطمه (س )(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص75

(1)اكليل المصائب في مصائب الاطايب ص ‍ 245 و 246.

 نظر دهید »

​شب عاشورا

07 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

بنابر روايت ارشاد حضرت علي بن الحسين (ع ) فرمود: در شب عاشورا من نشسته بودم و عمه ام زينب مرا پرستاري مي كرد كه پدرم در خيمه جداگانه كناره كرد و در نزد او ((جون )) مولاي ابوذر غفاري ايستاده بود و آن حضرت شمشير خود را صف مي كرد و مي فرمود:

يا دهر اف لك من خليل

كم لك بالا شراق و الاصيل

من صاحب و طالب قتيل

و الدهر لا يقنع بالبديل

و كل حي سالك سبيل

و منتهي الامر الي الجليل

اي روزگار اف بر دوستي تو باد؛ چه بسيار براي تو بود در صبح و عصر؛ از رفيقان و طالب تو كه كشته شده اند؛ و روزگار به بدل قناعت نمي كند؛ هر زنده اي رونده راه است ؛ و منتهاي امر به سوي خداوند بزرگ است .

اين اشعار را دو يا سه دفعه خواند تا اينكه من فهميدم كه آن جناب چه اراده كرده است پس گريه مرا گلوگير شد و خودداري كردم و سكوت نمودم . دانستم كه بلا نازل شده است . اما عمه ام زينب آن اشعار را شنيد و نتوانست خودداري كند برخاست و به نزد آن حضرت رفت و گفت : واثكلاه ! اي كاش مرگ مرا دريافته بود، مادرم فاطمه و پدرم علي و برادرم حسن امروز مردند.اي خليفه گذشتگان و فريادرس باقي ماندگان .

پس حسين سوي او نظر كرد و فرمود: اي خواهر! شيطان حلم تو را نبرد چشمهايش پر از اشك شد و فرمود: اگر آن مرغ سنگ خواره را مي گذاشتند هر آينه مي خوابيد.

زينب گفت : اي واي بر من ! تو در ميان اين اشرار گير افتاده اي ، اين دل مرا بيشتر مجروح داشته و بر من سخت تر است . پس بر صورت خود سيلي زد و گريبان خود را دريد و افتاد و غش نمود.

پس حسين برخاست و بر روي او آب ريخت و گفت : خواهر جان صبر كن و بدان كه اهل زمين و آسمان مي ميرند و جز خدا كسي باقي نمي ماند. آن خدايي كه خلق را خلق كرد به قدرت خود و بر مي انگيزاند خلق را و زنده مي كند ايشان را، و او، فرد و تنهاست . جد من ، پدر و برادر من بهتر از من بودند. و براي هر مسلمان اقتدا به پيغمبر لازم است .

و امثال اين سخنان در تعزيت او گفت و فرمود: اي خواهر! من تو را قسم مي دهم كه بر من گريبان پاره مكن و روي نخراش و وايلاه واثبورا، مگو وقتي من هلاك شدم . پس او را به خيمه آورد و در نزد من نشانيد(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص74

(1)ارشاد، ج 2 ص 5)) - 97

 

 نظر دهید »

​قافله سالار حسين (علیه السلام )

06 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

عقيله بني هاشم مي فرمايد: ((در شب عاشورا، ديدم برادرم از خيمه بيرون آمده و خارهاي بيابان را با غلاف شمشير از جاي مي كند. جلو رفتم و سؤ ال كردم : چرا چنين مي كني ؟ فرمود: مي دانم فردا اطفال من بايد روي اين خارها با پاي برهنه ، راه بروند.))

سپس ، امام به خواهرش فرمود: ((تو قافله سالار من هستي . مواظب باش جلوي دشمن گريه نكني و نگذاري اطفال من سيلي و تازيانه بخورند. بدان كه تو را به كوفه و شام خواهند برد.))1

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص73

1)عقيله بني هاشم ص 20

 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • ...
  • 97
  • ...
  • 98
  • 99
  • 100
  • ...
  • 101
  • ...
  • 102
  • 103
  • 104
  • ...
  • 501

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • کیفیت سجده ی شکر (5.00)
  • فرجامی سرخ (5.00)
  • دل را به خدا بسپار (5.00)
  • ویژگیهای برجسته شهید حسن باقری (5.00)
  • تروریسم یک بیماری واگیردار (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 507
  • دیروز: 2810
  • 7 روز قبل: 13006
  • 1 ماه قبل: 27779
  • کل بازدیدها: 889819

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس