تربيت عاطفي مادر
از آنجايي كه خانواده را هم زن به وجود آورده و هم به نحوي اداره خانواده برعهده ي زن مي باشد، با اطمينان مي توان گفت كه عنصر اصلي تشكيل خانواده زن است، نه مرد.
بدون مرد، ممكن است خانواده اي باشد… اما اگر زن را از خانواده بگيرند، مرد نمي تواند خانواده را كنترل و حفظ كند. زن به عنوان يك ركن اساسي در خانواده به شمار مي آيد كه تربيت فرزندان و هدايت و تقويت روحيه ي شوهر برعهده ي او مي باشد.[1]
لذا مسئله مادري، همسري و خانه وخانواده يك مسئله بسيار حياتي و اساسي بوده و كانون خانواده جايي است كه بايد در آن عاطفه و احساس وجود داشته باشد تا اعضاي خانواده در چنين محيطي به رشد وبالندگي برسند.
فرزندان در چنين كانوني نياز به محبت و نوازش دارند. احساسات و عواطف خانوادگي به يك محور اصلي به نام مادر نيازمند بوده و بدون او خانواده بدون معنا خواهد بود.[2]
اين عواطف مادر، و احساسات رقيق او نهال انس وآشنايي را در دل فرزند مي كارد و باران مهر ومحبت مادر آن را آبياري مي كند. عاطفه مادر با هيچ چيز قابل مقايسه نيست. چرا كه هيچ مهري چون مهر مادر ريشه دار نبوده و هيچ خشمي چون خشم مادر زودگذر و آميخته به مهر نمي باشد. عاطفه مادر بودن بر همه چيز غلبه كرده و بر همه جنبه هاي فرزندش نفوذ دارد و اين نفوذ تا حدي بوده كه وقتي افراد بزرگ هم مي شوند در برابر رنجها و گرفتاريها مادر را صدا مي زننند و به ياد او خود را تسلي مي دهند. مادر با احساسات همه جانبه ولي ملايم خود كه اغلب جاري و بادوام مي باشد و به خوبي مي تواند در دل فرزندان خود رقت و احساس ايجاد كند. و اين عاطفه او زمينه را براي پيوندهاي انساني در جامعه فراهم مي سازد.[3]