بانوی بانوان
ستاره درخشانی در آسمان تقوا طلوع کرد; گوهر گران بهایی در معدن فضیلت و انسانیت تکون یافت و در اصلاب شامخه وارحام مطهره نگه داری شد. نوگلی بویا در گلستان شرافت و بزرگواری نمو یافت; نوزادی که در آغوش پاکیزه ترین مادران چشم گشود. کودکی در دامان با فضیلت ترین بانوی عالم پرورش یافت. دختری که دانشمندترین اساتید به تربیتش همت گمارد. دوشیزه ای که در ساده ترین و بی آلایش ترین زندگی ها رشد کرد و در تمام شؤون زندگی، پیوسته با واقعیت و حقیقت سروکار داشت وهرگز با زندگی خیالی و پنداری ارتباطی حاصل نکرد و در مکتب مقدسی که در جهان بشری نظیر نداشت، عالی ترین تعلیمات را فراگرفت و مورد عنایت مخصوص موجد مکتب واستادان بزرگ آن که بزرگ ترین مربیان بشر بوده اند قرار داشت و هر روز درس جدیدی ازدانش و بینش و تقوا و فضیلت می آموخت و با هوش سرشار و استعداد فوق العاده، همه آن تعلیمات مقدس را در خزینه دل می اندوخت و پیاپی، خود را برای گرفتن درس های بالاتر،آماده می نمود;شاگردی که در محیط تحصیلی خود هیچ گونه رادع و مانعی نداشت و هر روزبهتر از دی، بر نردبان ترقی و تعالی صعود می کرد. خردمند بانویی که از آغاز عمر در مرکزحوادث بزرگ و پیش آمدهایی که در تحولات زندگی بشر، دارای بزرگ ترین تاثیر بوده،جای داشت و از نزدیک، با هوشی سرشار و نظری دقیق به حقیقت آن حوادث پی می برد وموقعیت شخصیت های رحمانی و شیطانی را، که در برابر یک دیگر قرار گرفته بود; تشخیص می داد و تاثیر هرکدام را به خوبی درک می کرد و از راز پیروزی این و رمز شکست آن آگاه بودو موفقیت های ابدی را که در آغاز با شکست صوری جلوه گر می شد، از شکست قطعی، که در ابتدا با موفقیت پنداری همراه بود، تمیز می داد.
یکتا زنی که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظیرش را می توان دید. توانابانویی که عالی ترین نمونه ای از شهامت و دلیری، دانش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده وهر وظیفه ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، به خوبی انجام داد.
دانشمند بانویی که باید مردان جهان از خوان تعلیماتش بهره برگیرند و از خرمن کمالاتش خوشه ها بچینند.
او بانوی بانوان، زینب، دختر امیرالمؤمنین بود.
نویسنده: بنت الشاطی، مترجم: رضا صدر، کتاب:بانوی کربلا حضرت زینب سلام الله علیها،نشر : قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1378،ص 3.
.