بخشی از ویژگیهای جامعه مهدویت در زمان غیبت
وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون(آل عمران - 104)
و بايد از شما گروهى باشند كه [همه مردم را] به سوى خير [اتحاد، اتفاق، الفت، برادرى، مواسات و درستى] دعوت نمايند، و به كار شايسته و پسنديده وادارند، و از كار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اينانند كه يقيناً رستگارند.
1. دعوت کردن مردم به سوی خیر
2. امر به معروف
3. نهی از منکر
4. رستگاری آنها در پرنو سه ویژگی فوق
تفسیر:
تجربه قطعى دلالت مىكند بر اينكه معلوماتى كه انسان در زندگيش براى خود تهيه مىكند و معلوم است كه از ميان معلومات ذخيره نمىكند مگر آنچه را كه برايش سودمند باشد، از هر طريقى كه باشد و به هر نحوى كه ذخيره كرده باشد، وقتى متوجه آن معلومات نباشد و با عمل به آن معلومات و تمرين عملى دائمى به ياد آنها نباشد، به تدريج از يادش مىرود و به بوته فراموشى سپرده مىشود.
و در اين هم شكى نداريم كه عمل در همه شؤون داير مدار علم است هر زمان كه علم قوى باشد عمل قوت مىگيرد. و هر زمان علم ضعيف باشد عمل هم ضعيف مىگردد.
هر زمان كه علم يك علم صالحى باشد، عمل هم صالح مىشود، و هر زمان كه علم فاسد باشد عمل هم فاسد مىگردد. خداى تعالى هم حال علم و عمل را در آيه زير، به زمين و روئيدنىهاى آن مثل زده و فرموده: وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً …” [1]
و نيز شكى نداريم در اينكه علم و عمل، اثرى متقابل در يكديگر دارند.
قوىترين داعى به عمل علم است و وقتى عمل واقع شد و اثرش به چشم ديده شد، بهترين معلمى است كه همان علم را به آدمى مىآموزد.
و همه اينها كه گفته شد، انگيزه شده است در اينكه مجتمع صالحى كه علمى نافع و عملى صالح دارد، علم و تمدن خود را با تمام نيرو حفظ كند. و افراد آن مجتمع، اگر فردى را ببينند كه از آن علم تخلف كرد، او را به سوى آن علم برگردانند، و شخص منحرف از طريق خير و معروف را به حال خود واگذار نكنند، و نگذارند آن فرد در پرتگاه منكر سقوط نموده، در مهلكه شر و فساد بيفتد، بلكه هر يك از افراد آن مجتمع به شخص منحرف برخورد نمايد، او را از انحراف نهى كند.
و اين همان دعوت به فراگيرى و تشخيص معروف از منكر و امر به معروف و نهى از منكر است و اين همان است كه خداى تعالى در اين آيه شريفه خاطرنشان ساخته و مىفرمايد:
” يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ” و از اينجا روشن مىشود كه چرا از خير و شر تعبير به معروف و منكر نمود. چون زمينه گفتار و مضمون آيه قبلى بود كه، مىفرمود:” همگى به حبل اللَّه چنگ بزنيد و متفرق نشويد …” و معلوم است كه چنين مجمع كه همه افرادش چنگ به حبل اللَّه دارند، معروف در آن خير، و منكر در آن شر است و ممكن نيست به عكس اين باشد و به فرض هم كه اين نكته در نظر نبوده باشد، قطعا وجه اينكه خير و شر را معروف و منكر خوانده، اين است كه به حسب نظر دين، خير معروف و شر منكر است، نه به حسب عمل خارجى.[2]
[1]- سرزمين پاك روئيدنيهايش به اذن پروردگارش مىرويد و سرزمين ناپاك جز خاشاك نمىروياند.” سوره اعراف، آيه 58″.
[2] - ترجمه تفسير الميزان ج3 ، ص577
حجت الاسلام دکتر علی حق شناس (استاد مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)