«تن» در خدمت «جان»
شرح دعاي روز هجدهم ماه رمضان
سوّمين خواسته امروز، آن است كه تمام اعضاء و جوارح، در استخدام «بركات سحر» و فروغ رمضان باشد و اين، در صورتى ميسّر است كه:
«زبان» بر گفتن حق و ياد خدا و ترك زشتى ها بگردد،
«گوش» راهى براى ورود حكمت، به خانه دل شود،
«چشم»، به روى حرام و ناروا بسته باشد،
«پا»، به سوى ناروا و گناه نرود،
«دست» به ستم گشوده نگشته و به حرام دراز نشود،
«شكم»، انبار حرام و كانون حرص نگردد،
چه چيزى جز «تقوا» و پرهيزكارى مى تواند رعايت اين حقوق را در اعضا و اندام تضمين كند؟!
هريك از اعضا بر ما حقّى دارد و ما موظّفيم به رعايت آنها.
اگر لحظه اى دست و پا و چشم و گوش و زبان را به حال خود رها كنيم و زيرپوششى از خداترسى و حفاظى از ايمان و نگهبانى از «خوف» قرار ندهيم، همين اندام و اعضا كه مى توانند عامل رشد و وسيله سعادت گردند، به ابزار تباهى و اسباب سقوط تبديل مى گردند و به قول معروف:
به جاى آنكه قاتق نان شوند، قاتل جان مى گردند و به جاى آنكه بسازند، مى سوزند، و به جاى آباد كردن، ويران مى كنند و به جاى «عروج» دادن، به «هبوط» و «سقوط» مى كشند.
رمضان يك راه رشد است و سحرها، يك چراغ راهنماست.
دعاها، عامل رشد و نمازها، وسيله قرب است.
شب زنده دارى ها، احياگر جان است و «كفّ نفس»ها، عامل بالندگى اراده در جهت خدايى و دور شدن از وادى حيوانيت.
از خداوند بخواهيم، بار ديگر و چندبار، كه نسبت به بركتهاى سحرها، بيدارى عطا كند و از فروغ اين ماه بر دلهايمان بتاباند و اعضايمان را در استخدام پيروى از آثار اين بركت ها و فروغهاى جاودانه، بكار گيرد، از خدايى كه نور است، و روشنى بخش دلهاى عارفان است.
يارب دل پاك و جان آگاهم ده
آه شب و گريه سحرگاهم ده
در راه خود، اوّل زخودم بى خود كن
بى خود چوشدم، زخود به خود راهم ده
منبع : سيناي نياز ؛ جواد محدثي