در احكام قلب
إِعْرَابُ الْقُلُوبِ عَلَى أَرْبَعَةُأَنْوَاعٍ، رَفْعٌ وَ فَتْحٌ وَ خَفْضٌ وَ وَقْفٌ.
اعراب و آنچه به دل حالت مي دهد چهار نوع است.همانطور كه اعراب به كلمه حالت مي دهد و آن را فاعلي يا مفعولي ويا مضاف اليه مي كند براي قلب اعرابي هست كه چون بر قلب عارض مي شو به قلب و دل انسان حالتي مي دهد.
اعراب قلب بر چهار نوع رفع و فتح و خفض و وقف مي باشد.
فَرَفْعُ الْقَلْبِ فِی ذِکْرِ اللَّهِ.
قلب وقتي به ذكر الهي مشغول شود حالت رفع و بلندي به خود مي گيرد به عبارت ديگر با ذكر الهي قلب صعود و يك جايگاه رفيع تري نسبت به قبل مي يابد.
وَفَتْحُ الْقَلْبِ فِی الرِّضَى عَنِ اللَّهِ
گشودگي فتح و فراخي قلب در رضايت از خداستف تا انسان اولاٌ همه ي امور را در قدرت او بداند.، ثانياٌ هر چه به او مي رسد را خير مطلق پندارد. تا نه تنها بر مشكلات صبر نمايد بلكه بالاتر خوشنود و راضي و پذيراي مشكلات باشد.
جايگاه صبر در مقامي پايين تر از رضاست .انسان راضي از وقوع مشكلات واقعا لذت مي برد چرا كه در آن حال خود را منظور نظر حضرت محبوب و پروردگار خويش مي داند، در صورتيكه در مقام صبر صرفا تحمل و قبول است نه پذيرش و خوشحالي.
وَ خَفْضُ الْقَلْبِ فِی الِاشْتِغَالِ بِغَیْرِ اللَّهِ
خفض قلب وقتي است كه آدمي به غير خدا مشغول شود. هر چه از الله و اشتغال محض به او فاصله گيرد به همان اندازه حالت خفض و پستي داشته و از درك و دريافت معارف محروم مي گردد. حالت خفض اگر چه از پستي حكايت مي كند وليكن در قلب همچنان او يك حركت و جنبشي حس مي شود كه اگر شدت يابد و اشتغال به غير خدا در ليالي و ايام آدمي افزون گردد قلب به حالت وقف و سكون مبتلا مي نمايد.
وَ وَقْفُ الْقَلْبِ فِی الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ
سكون و قطع قلب از سير رشد و صعود وقتي است كه اشتغال به غير خدا شدت يافته و آرام آرام از درك لذت حضور در محضر دوست محروم تا آنجا كه اگر ولو به عبادت و طاعات و اذكاري هم مشغول است و بر آن اصرار دارد وليكن نه از باب فتح است و نه از باب عادت است و تكرار و الا نه از نماز و نه از ساير عبادات لذت و حظي نمي برد و صرفاً اعمال عبادي او قالبي و ظاهري است.
مصباح الشريعه، صص 20 و 21