دل بسته ام به آمدنت
25 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر
در ذهن خاک خورده ی این چارچوب ها
دل بسته ام به آمدنت از غروب ها
کو زورقی که عطر تو را هدیه آورَد؟
با موج ها نیامد جز پاره چوب ها
در من نشست خاطره ی روزهای دور
یک مرد دفن شد کم کم در رسوب ها
حالا ببین! حوالی من هیچ چیز نیست
غیر از صدای نوک زدن دارکوب ها
در یک غروب راه بیفت و شکوفه کن
در ریشه ی شمالی مرد جنوب ها
او را در آور از قفس خاطرات دور
از ذهن خاک خورده ی این چارچوب ها…
مهدی فرجی