رقیه سوخته دل
متن مقتل این جوری میگه:سر مطهر رو آوردن در حضور اون مظلومه گذاشتند،پرده رو از رو سر برداشت،پرسید:ما هذا رأس؟این سركیه؟گفتند: هذا رأس أبوک.سر باباته. خود را بر آن سر مطهر انداخت شروع كرد صورت پدر رو بوسیدن،به سر و سینه زدن،اینقدر با دستای كوچیك خودش به دهان زد،دهان پر خون شد و گفت: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ، محاسنت رو كی با خونت رنگ كرده؟ یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ؟ رگ های گردنت رو كی بریده؟ یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ بابا من سه ساله هستم یتیم شدم. كی من رو بزرگ كنه؟ بعد شروع كرد به گلایه كردن:بابا نگامون كن، یا أبتاهُ، منْ للنّساءِ الحاسرات؟ زن هارو نگاه كن معجر ندارن! یا أبتاهُ، منْ للْأَرامِلِ المسْبیّاتِ؟ پدر جان، چه كسی دادرسی از این زنان بیوه و اسیر می كند؟ یا أبتاهُ، منْ للْعیونِ الْباكیاتِ؟ چشم های گریون مارو نگاه كن! یا أبَتاهُ، مَنْ لَلشُّعورِ الْمَنْشورات؟نگاه كن ببین موهامون چه وضعی داره. یا أبتاهُ، منْ بَعْدكَ واخَیْبَتاهُ؟ یا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ؟ بابا جان تو رفتی ما بی چاره شدیم! یا أبتاهُ، لَیْتنی كُنت لَك الْفِداء. ای بابا كاش من برات می مردم. یا أبتاهُ، لَیْتنی كَنت قَبل هذا الْیَومِ عمیاءَ. بابا جان كاش من كور می شدم تو رو اینجوری نمیدیدم
توضیحش هم این یك خطه:
ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است
تازه انگشتر او سنگ یمن هم دارد
زخم های سر و روی پدرش را كه شمرد
گفت با عمه چرا زخم دهن هم دارد؟
حسین……
بابا جان كاش من زودتر از این از دنیا می رفتم، من تو رو این طوری نمیدیدم،هی گریه كرد،اشك می ریخت،نفسش به شماره افتاد، گریه راه گلوش رو گرفت: مثل مرغ سر كنده گاهی سر رو طرف راست بعد طرف چپ میگذاشت،میبوسید ناله میكرد،ریش پر خون پدر رو میگرفت پاك میكرد،حسین،همیشه بدنش تازه است،بس كه سر تر و تازه بود،هی خوت می آمد جاری میشد، زن ها دورش رو گرفتند،گفت: بابا این زنهای جوون مرده چه كنند،شیون از همه بلند شد. ثم إنها وضعت فمها على فمه الشریف و بکت طویلا،قشنگ ببین بچه سه ساله سر زخمی بغل كرده. آروم آروم لبش رو رو لب بابا گذاشت،شروع كرد لب بابا رو مكیدن، همینطوری آروم آروم سرش رو زمین گذاشت،صورت رو صورتش بود،اینقده گریه كرد دیدند،آخرهای گریه دستش باز شد،سر غلتید یه طرف رقیه یه طرف، ای حسین………
چقدر زخمی ِ چشمات بمیرم برات
چقدر خونی ِ لبهات بمیرم برات
شبیهه خودم پریشون و پر خون ِ موهات بمیرم برات
حالا بعداز اون همه عذاب توی آغوشم یكم بخواب
به چشم كسی خواب نیومده بعد از اون مجلس شراب
ناله میزم وای وای كریه میكنم های های
نگفته بودی با سر میای بابا نگفته بودی با سر میای
دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ