شرح صدر
شرح صدر
از خداوند، «شرح صدر» خواسته ايم. يعنى گشادى سينه و فراخى قلب.
اين هم يك «احساس» و «حالت» است كه از ايمان ناب، توكّل مطلق، استغناء از مردم، تحمل فراوان، اراده اى استوار و اميدى عظيم، سرچشمه مى گيرد.
آنكه «شرح صدر» دارد، هراس ندارد، مأيوس نيست،
در چنگ مشكلات، خورد نمى شود، در كام موج حادثه ها غرق نمى گردد، غم به دلش چنگ نمى اندازد، ناملايمات و كارشكنيها، سستش نمى كند، از شكست ها، افسرده نمى شود، از كمى ياران، دلتنگ نمى گردد، از انبوه دشمن، نمى ترسد، اين «شرح صدر» است.
امّا آنچه در دعاى امروز خواسته ايم، شرح صدرى است كه در سايه «انابت» و «اخبات» فراهم مى آيد.
همچنانكه ايمان و عمل صالح و طاعت و عبوديت، احساس فراخى سينه و اطمينان قلب مى آورد، در مقابل، خطا و گناه، احساس تنگى سينه و فشار درونى و تنگناى هستى را در انسان ايجاد مى كند. احساس شرم از گناه، جهان را در نظر انسان، تنگ و تاريك مى كند.
بابا طاهر عريان گويد:
مكن كارى كه برپا سنگت آيد
جهان با اين فراخى تنگت آيد
چو روزى نامه خوانان، نامه خوانند
تو را از نامه خواندن، ننگت آيد
قرآن كريم، اين احساس تنگى جهان را براى گنهكار، در چند جا مطرح كرده است. از جمله يكى در مورد برادران يوسف، نسبت به كارى كه درباره يوسف كرده بودند، و ديگرى درباره سه نفرى كه در زمان پيامبر اسلام، بهانه جوئى كرده و از شركت در جهاد امتناع ورزيدند و در شهر ماندند. در اين موارد قرآن تعبيرى دارد كه مى گويد: «فَضاقَتْ عَلَيهِمُ الأرضُ بِما رَحُبَتْ»![1]
آنچه كه اين احساس دلتنگى و فشار روحى و ضربه هاى تازيانه وجدان را از بين مى برد و باز، آن شرح صدر را باز مى گرداند، «توبه» و «انابت» و «اخبات» است. در دعا آمده است: «إنابَةُ المُخبِتين».
«انابت»، يعنى رجوع و بازگشت و توبه. «اخبات»، يعنى خشوع و خضوع و فروتنى و سكون قلب و آرامش خاطر.
آنكه با خضوع و اطمينان، به سوى خدا باز گردد و داراى شرح صدر مى گردد، آنكه با خشيت و خشوع، روى به درگاه خدا مى كند، در اثر پذيرش توبه از سوى خدا، به آن احساس «شرح صدر» دست مى يابد.
خواجه عبداللّه انصارى مى گويد:
«از ميدان تذلّل، ميدان «اخبات» زايد. قوله تعالى: «وَبَشِّرِ المُخبِتين»
اخبات، نرم خويى است و تنگدلى،
و ترسكارى مردى است، حقيقت اخلاص چشيده، و غدر خلايق بديده و از خويشتن رهيده…»[2]
[1] ـ آيه 118 سوره توبه را مطالعه كنيد.
[2] ـ صد ميدان، خواجه عبداللّه انصارى، ص 39.
منبع : سيناي نياز ؛ جواد محدثي