شجاعت علی علیه السلام
انا وضعت فى الصغير بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون و ربيعة و مضر.
“نهج البلاغه خطبه قاصعه”
صفت شجاعت يكى از اركان اصلى فضائل نفسانى است و عبارت است از عدم تزلزل نفس در امور خطيره و هولناك، و مظهر تام و مصداق حقيقى آن وجود على عليه السلام بود.
اگر چه در فصول پيشين ضمن شرح خدمات نظامى آنجناب چه در غزوات رسول اكرم صلى الله عليه و آله و چه در جنگهاى دوران خلافتش “جنگهاى جمل و صفين و نهروان” شمه اى از هيبت و شجاعت او نگارش گرديد ليكن هر چه در اينمورد گفته و نوشته شود اندكى از بسيار و يكى از هزار بيشتر نخواهد بود.
بنا بنقل مورخين رنگ على “عليه السلام” گندمگون، چشمان مباركش درشت و جذاب، ابروانش پيوسته و پر پشت، دندانهايش محكم و سفيد و چون مرواريد بود. دست و بازو و ساعد بى نهايت قوى و گوشت آن پيچيده و محكم و در تمام عرب بسطبرى بازو و محكمى عضلات مشهور بود چنانكه گوئى گوشت و پوست و استخوان آنرا كوبيده و آنگاه دست بازو و ساعد ساخته اند.
على عليه السلام متوسط القامه بود و تمام گوشت بدن او ورزيده و محكم و چون آهن صلب بنظر ميآمد و بطور كلى آنحضرت در اعتدال مزاج و رشد جسمانى و در نهايت نيرومندى بود. مورخين عموما معتقدند كه شجاعت و زورمندى على عليه السلام در تمام عرب منحصر بفرد بود، پدرش ابو طالب او را با جوانان عرب بكشتى وا ميداشت و آنحضرت با اينكه از جهت سن خيلى كوچكتر از آنان بود ولى با سرعت عجيبى آنها را بر زمين ميزد. از زبير بن عوام نقل كرده اند كه قسم ياد كرد و گفت در هيچيك از جنگها از هيچ شجاعى نترسيدم مگر در مقابل على عليه السلام كه از شدت وحشت خود را گم ميكردم. و اين تنها زبير نبود كه از مقابله با او وحشت مينمود بلكه تمام قهرمانان نيرومند و مردان رزم از تصور مقابله با او بوحشت افتاده و در برابرش عرض اندام نميكردند چه خوب گفته شاعر:
• اغمد السيف متى قابله كل من جرد سيفا و ش
• هركل من جرد سيفا و ش كل من جرد سيفا و شهر
[ تمام مردان شمشيركش هنگام برخورد با او شمشير خود را غلاف ميكردند. ]