• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

سفارش به تقوای الهی

06 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

سفارش به تقوای الهی

تقوا، که در نگاه امام(علیه السلام) عبارت است از: «نیرویی معنوی و روحی که بر اثر ممارست و تمرین پدید می آید و به نوبه خود آثار و لوزام و نتایجی دارد که از آن جمله، پرهیز از گناه و سهل و آسان شدن آن است.»1

تقوا با ارزش ترین سرمایه و امتیاز فرد و جامعه اسلامی است که در سایه آن تمام مشکلات و مفاسد حلّ خواهد گشت.

سرآغاز تمام بدی ها و مشکلات و مفاسد فردی و اجتماعی، زمانی است که این سرمایه گران مایه در جامعه و افراد آن کم رنگ شده و یا رخت بربندد. امام می فرمایند: «… تقوا پیشه کنید که رشته ای است استوار، دستگیره ای است محکم و قلّه آن پناهگاهی است مطمئن»2

و نیز می فرمایند: «ای بندگان خدا! بدانید که تقوا قلعه ای محکم و نیرومند است، اما بدکاری و گناه، حصاری است سست و بی دفاع که اهلش را از بدی باز نمی دارد و کسی که به آن پناهنده شود، نگه داریش نمی کند. آگاه باشید! با تقوا می توان زهر گناهان را از بین برد و با یقین به برترین درجه مقصود رسید.»3

1.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 16، سیری در نهج البلاغه، چ اول، انتشارات صدرا، 1377 ه . ش، ص 504.

2ـ محمدجعفر امامی و محمدرضا آشتیانی، نهج البلاغه با ترجمه گویا و شرح فشرده، ص 297، خطبه 190.

3ـ همان، ص 177، خطبه 157

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 نظر دهید »

عواطف على علیه السلام

05 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم. “سوره فتح آيه 29″
بقاى هر اجتماعى بمحبت و جاذبه افراد وابسته است، محبت و عاطفه در قلب پاك و نفس سليم پرورش يابد و كسى كه واجد چنين صفات عاليه باشد در فكر ديگران بوده و حتى آسايش آنها را براحتى خود ترجيح ميدهد. على عليه السلام مظهر محبت و عاطفه بود او رنج ميكشيد و كار ميكرد و سر انجام مزد كار خود را صرف بيچارگان و درماندگان مى نمود.
على عليه السلام براى نيازمندان و ستمكشان پناهگاه بزرگى بود او پدر يتيمان و فرياد رس بيوه زنان و دستگير درماندگان و ياور ضعيفان بود، در زمان خلافت خود شبها از خانه بيرون ميآمد و در تاريكى شب خرما و نان براى مساكين و بيوه زنان مى برد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول ميداد بدون اينكه كسى بشناسد كه اين مرد خير و نوع پرور كيست؟
على عليه السلام هر كجا يتيمى ميديد مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او ميكشيد و برايش خوراك و پوشاك ميداد. آنحضرت روزى در كوچه ميرفت زنى را ديد كه مشك آب بر دوش گرفته و بخانه مى برد و از سنگينى مشك ناراحت بود، على عليه السلام مشك را از زن گرفت و بمنزل وى رسانيد و از طرز معيشت زن جويا شد، آنزن بدون اينكه او را بشناسد گفت شوهرم از جانب على بمأموريت جنگى رفت و بشهادت رسيد و من از روى ناچارى براى تهيه معاش خود و بچه هايم بخدمتگزارى مردم پرداختم. على عليه السلام از شنيدن اين سخن خاطر مباركش ديگر گونه شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد زنبيلى از آرد و خرما برداشت و بخانه آنزن رفت و گفت من همان كسى هستم كه در آوردن مشك آب بتو كمك كردم زن آذوقه را گرفت و از او تشكر نمود و گفت خدا ميان من و على حكم كند كه فرزندان من يتيم و بى غذا مانده اند على عليه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و كسب ثواب حاضر هستم من كودكان ترا نگه ميدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و على عليه السلام هم كودكان يتيم را روى زانوى خود نشانيد و در حاليكه اشك از چشمان مباركش فرو ميغلطيد خرما بدهان آنها ميگذاشت و ميفرمود اى بچه هاي من، اگر على نتوانسته است بكار شما برسد او را حلال كنيد كه وى تعمدى نداشته است، چون تنور روشن شد و حرارت آن بصورت مبارك آنجناب رسيد پيش خود گفت اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بيمناك باش اينست سزاى كسى كه از حال يتيمان و بيوه زنان بى خبر باشد!
در اينموقع زن همسايه وارد شد و حضرت را شناخت و بصاحب خانه گفت واى بر تو اين على است كه تو او را بكار وا داشته اى! آنزن پيش على عليه السلام شتافت و عرض كرد چقدر زن بيشرم باشم كه چنين گستاخى نموده و امير المؤمنين را بكار وا داشته ام از تقصير من در گذر. على عليه السلام فرمود ترا در اينكار تقصيرى نيست بلكه وظيفه من است كه بايد بكار يتيمان و بيوه زنان رسيدگى كنم [ بحار الانوار جلد 41 ص 52. ]
على عليه السلام در حسن سلوك و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود كه حدى بر آن نميتوان تصور نمود او كريم و نجيب و اصيل و با عاطفه بود و بزرگواريش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نيز او را بدارا بودن چنين خصال كريمه ميستودند.
• شهد الانام بفضله حتى العدى و الفضل ما شهدت به الاعداء
• و الفضل ما شهدت به الاعداء و الفضل ما شهدت به الاعداء
[ تمام مردم حتى دشمنان بفضل و برترى او گواهند و فضل “حقيقى” آنست كه دشمنان بدان گواهى دهند. ]
معاويه كه از دشمنان سر سخت او بود ميگفت اگر من شكست بخورم و على بر من دست يابد باكى ندارم زيرا كافى است كه من از او تقاضاى عفو كنم و او مرد بزرگوار و كريمى است مرا مورد عفو خويش قرار دهد.
على عليه السلام هميشه به سپاهيان خود ميفرمود كه دنبال دشمن فرارى نرويد و مجروحين را مداوا نموده و با اسيران مدارا كنيد، در جنگ جمل كه پيروزى يافت عايشه را محترمانه بمدينه فرستاد و عبد الله بن زبير و مروان بن حكم را كه در بر پا كردن آن فتنه سهم قابل ملاحظه اى داشتند آزاد نمود.
على عليه السلام همه را از عطوفت و محبت خود بهره مند ميكرد و بعفو و ترحم توصيه ميفرمود و حتى در باره قاتل خود فرمود با او مدارا كنيد و گرسنه و تشنه اش نگذاريد. بارى چنين احساسات عاليه و عواطف بى نظير فقط در قلب پاك آنحضرت ميتواند جايگير شود و چنانكه اختصارا اشاره گرديد على عليه السلام در تمام ملكات نفسانى و سجاياى اخلاقى منحصر بفرد بوده است بدينجهت ابن ابى الحديد گويد: سبحان الله! يك فرد و اينهمه فضايل؟! توضيح و بيان شخصيت على عليه السلام بر هيچكس مقدور نيست و مطالبى كه طى چند فصل گذشته در مورد صفات عاليه آن بزرگوار نگاشته شده در خور فهم و ادراك ما است و الا بايد گفت “عنقا شكار كس نشود دام باز چين". در پايان اين بخش به ابياتى از قصيده ملا مهر على خويى كه در مدح على عليه السلام سروده جهت تأييد و تتميم مطالب معروضه در فصول پيشين ذيلا اشاره ميگردد:
• ها على بشر كيف بشر و له ابدع ما تعقله ما رمى رمية الا و كفى اسد الله اذا صال و صاح هو فى الكل امام الكل كل من مات و لم يعرفه خله بشره الله و لو عنه ديوان علوم و حكم و هو النور و اما الشركاء اذ اتى احمد فى خم غدير قبل تعيين وصى و وزير آية الله و هل يجحد من مدعى حب على و عداه ربه فيه تجلى و ظهر من عقول و نفوس و صور ما غزا غزوة الا و ظفر ابو الايتام اذا جاد و بر من ابو بكر و من كان عمر؟ موته موت حمار و بقر رب الخمر و غنى و فجر! فيه طومار عظات و عبر كظلام و دخان و شرر بعلى و على الرحل نبر هل ترى فات نبى و هجر؟ خصه الله بآى و سور؟ اوجب الله علينا و امر.
• علة الكون و لولاه لما فلك فى فلك فيه نجوم اغمد السيف متى قابله حبه مبدء خلد و نعم ليس من اذنب يوما بامام خصمه ابغضه الله و لو من له صاحبة كالزهراء بو تراب و كنوز العالم ايها الخصم تذكر سندا قال من كنت انا مولاه من اتى فيه نصوص بخصوص وده اوجب ما فى القران مثل من انكر حقا و اقر. كان للعالم عين و اثر صدف فى صدف فيه درر كل من جرد سيفا و شهر بغضه منشاء نار و سقر كيف من اشرك دهرا و كفر؟ حمد الله و اثنى و شكر او سيل كشبير و شبر عنده نحو سفال و مدر متنه صح بنص و خبر فعلى له مولا و مفر هل باجماع عوام ينكر؟ اوجب الله علينا و امر. اوجب الله علينا و امر.
ترجمه و معنى ابيات:
1 ـ بدان كه على بشر است، اما چگونه بشرى است؟ بشرى است كه آثار قدرت پروردگارش در وجود او آشكار و نمايان شده است.
2 ـ آنحضرت علت غائى آفرينش است كه اگر او نبود براى عالم واقعيت و اثرى نبود. “خداوند بخاطر او عالم را بوجود آورده است”
3 ـ و آنچه را كه تو از عالم عقول و نفوس و صور “عوالم سه گانه خلقت كه در طول هم قرار گرفته و عبارتند از عالم عقل و مثال و ماده” تعقل و انديشه كنى براى وجود او ابداع شده اند.
4 ـ فلكى است در داخل فلكى و داراى ستارگان است و صدفى است در داخل صدفى و داراى گوهرهاى درخشانى است “آنحضرت محاط در اوصاف پيغمبر اكرم است و ائمه ديگر هم از وجود او پديد آمده اند".
5 ـ تيرى نينداخت جز اينكه آن تير براى هلاك دشمن كافى شد و بجنگى وارد نشد جز اينكه از آن پيروز در آمد.
6 ـ تمام شمشير كشان موقع مقابله با او “براى اينكه عرض اندام نكنند از ترس وى” شمشير خود را غلاف ميكردند.
7 ـ موقعيكه حمله ميكرد و صيحه ميزد شير خدا بود و در موقع بخشش و احسان پدر يتيمان بود.
8 ـ محبت و دوستى آنحضرت سر چشمه بهشت و نعمتهاى بهشت است و دشمنى او منشاء آتش دوزخ و جهنم است.
9 ـ او در تمام عالم پيشواى همه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است ابو بكر و عمر كيستند كه با او لاف برابرى زنند؟
10 ـ كسى كه يكروز هم مرتكب گناه شود شايسته امامت نيست پس چگونه شايسته آنمقام باشد كسى كه يك عمر در شرك و كفر بوده است “امام بايد معصوم و منتخب از جانب خدا باشد".
11 ـ هر كسى كه مرد و او را نشناخت مرگ او مانند مرگ خر و گاو است “مانند زمان جاهليت مرده و اين سخن اشاره است بحديث من مات و لم يعرف امام زمانه…. “.
12 ـ دشمن آنحضرت مبغوض خدا است اگر چه خدا را ستايش كند و ثنا گويد و سپاسگزار باشد.
13 ـ دوست و محب او را از خداوند مژده بهشت داده اگر چه شرب خمر كرده و آواز خوانده و مرتكب فجور باشد. “البته اين مطلب احتياج بتوضيح دارد و چنين نيست كه هر كسى بهواى دوستى آنحضرت هر گونه فسق و فجورى را مرتكب شود و بعد هم در انتظار بهشت باشد، دوستى بايد دو جانبه باشد كسى كه على عليه السلام را دوست دارد بايد ديد آيا آنجناب هم او را دوست دارد يا نه و مسلما على عليه السلام كسى را كه بر خلاف احكام خدا رفتار كند دوست نخواهد داشت بنا بر اين محب حقيقى آنحضرت مرتكب فسق و فجور نشود و اگر هم در اثر نادانى چنين اعمالى را انجام دهد خداوند توفيق توبه باو ميدهد و در نتيجه از كرده خود نادم و تائب گردد و خداوند غفور و رحيم نيز او را مورد آمرزش قرار دهد. “
14 ـ جز على كيست كه زوجه اى چون زهرا عليها السلام يا فرزندانى مانند حسين عليهما السلام داشته باشد؟
15 ـ ديوان علوم و حكمتها از آنحضرت است و طومار موعظه ها و پندها در نزد اوست.
16 ـ آنجناب خاك نشين بود و “اعتنائى بدنيا نداشت بطوريكه” گنجهاى عالم “شمش هاى طلا” در نزد او بمنزله سفال و كلوخ بود.
17 ـ و او نور خالص است و اما شركاى خلافت او مانند ظلمت و دود و شرر ميباشند.
18 ـ ايكه مخالف امامت او هستى بياد آر، سند آن روايتى را “در غدير خم” كه متن آن بنابروايات و اخبار شما هم صحيح است.
19 ـ موقعيكه در غدير خم پيغمبر صلى الله عليه و آله على را آورد بر جهاز شتران “عوض منبر” بالا رفت. ـ و فرمود من بر هر كس از نفس او اولى بتصرف هستم اين على بر او اولى بتصرف و پناهگاه است.
21 ـ هيچ پيغمبرى را ديده اى كه پيش از تعيين وصى و جانشين وفات يابد و يا هجرت كند؟
22 ـ كسى كه در شأن او نص ها و روايات مخصوصى آمده باشد آيا ميتوان با اجماع مشتى عوام الناس منكر او شد؟
23 ـ على عليه السلام آيت عظماى خدا است آيا انكار كرده ميشود كسى كه خداوند براى او آيه ها و سوره هائى اختصاص داده است؟
24 ـ دوستى آنحضرت واجب ترين امرى است كه در قرآن آمده و خداوند او را بما واجب فرموده است.
25 ـ كسيكه ادعاى دوستى آنحضرت و مخالفين او را دارد مانند كسى است كه حقى را انكار كند و هم بدان اقرار نمايد.

 نظر دهید »

پرتویی از فضایل امیرالمومنین از منظر اهل سنت

04 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

ابن ابی‌الحدید، دانشمند سنی مذهب و شارح نهج‌البلاغه در توصیف امیرالمومنین(ع) می‌نویسد: چه گویم درباره مردی که حتی دشمنان و ستیزگران با او هم ، سر به آستان فضائلش فرود آورده‌اند و انکار مناقب و کتمان فضائل او را تاب نیاوردند.
وی می‌افزاید: و تو دانستی که بنی امیه (و به ویژه معاویه) چون به حکومت اسلامی در شرق و غرب زمین چیره شدند، به هر نیرنگی در خاموش کردن نورعلی بن ابی طالب کوشیدند و حقایق را برعلیه او تحریف کردند، عیب هایی برای او جعل و بر روی منابرلعنش کردند، مدح گویان او را تهدید کردند ، به حبس کشیدند ، کشتند و از نقل روایاتی که حاوی فضائل و مایه بلند آوازگی او می شد جلوگیری نمودند، تا آنجا که اجازه نمی‌دادند نام او بر کسی نهاده شود، اما این حیله‌ها جز بر والایی و سرافرازی او نیفزود، همچون مشک که هر چه بر آن سرپوش نهند، بویش بپیچد و چنان خورشید که چهره اش با کف دستی پوشیده نگردد و چون روز روشن که اگر چشم برآن ببندی، دیدگان بسیاری آن را می بیند.(1)
معاویه یکی از یاران نزدیک امیرالمومنین (ع) را به حضور خواست و از او خواست تا علی(ع) را توصیف کند. آن شخص که ” ضراره بن ضمره ” نام داشت، در حضور دشمن کینه توز امیرالمومنین (ع) در وصف آن حضرت چنین گفت:” به خدا سوگند که او بسیار دوراندیش و نیرومند بود، به عدالت سخن می گفت و با قاطعیت کارها را به سرانجام می رساند. علم از جوانب وجودش می جوشید و حکمت از زبانش فرو می ریخت . از زرق و برق دنیا وحشت داشت و با شب و تنهایی آن مانوس بود. بسیاراشک می ریخت و فراوان می اندیشید. لباس زبر و سخت و غذای فقیرانه را می‌پسندید، در میان ما همچون یکی از ما بود. اگر چیزی درخواست می‌کردیم می پذیرفت و اگراز او دعوتی می‌نمودیم قدم رنجه می‌نمود. با این همه که به ما نزدیک بود و ما را به خود نزدیک می‌ساخت ، چندان باهیبت بود که در حضورش جرات سخن گفتن نداشتیم.
آن بزرگوار، اهل دیانت را بزرگ می‌شمرد و بینوایان را به خود نزدیک می‌ساخت. نه نیرومند به باطل در او طمع داشت و نه ناتوان از عدالتش نومید بود. به خدا سوگند یک شب به چشم خود دیدم که به عبادت ایستاده بود و در تاریکی فراگیر شب ، دست به محاسن گرفته و چون مارگزیده به خود می پیچید و چون مصیبت زده می‌گریست و می‌گفت: ای دنیا، دیگری را بفریب. آیا به من رو کرده‌ای؟ هیهات که من سه طلاقه‌ات کرده‌ام و بازگشتی در آن نیست. عمرت کوتاه ، خطرت بزرگ و عیشت ناچیز است، آه از توشه اندک و سفر دراز و راه ترسناک."( سفینه البحار2/657، ماده وصف) سخن که بدینجا رسید اشک در چشمان معاویه حلقه زد… اما همین معاویه که فضائل امیرالمومنین (ع) را می شنید و می شناخت به کینه های بدر و احد و به طمع قدرت ، چنان با آن حضرت دشمنی می ورزید که لعن او را در خطابه ها و منابر، در سراسر کشور بزرگ اسلامی ، لازم الاجرا ساخت و طی بخشنامه ای به امرای خود، نسبت به هر کس که فضیلتی درباره علی بن ابی طالب(ع) نقل کند از خود سلب مسوولیت نمود. ( بدین معنا که حاکمان مناطق مختلف می توانستند هر بلایی بر سر چنین شخصی درآورند).
اکنون شمه‌ای از فضائل نقل شده امیرالمومنین(ع) را تماماً از کتب برادران اهل سنت می آوریم تا ملاحظه کنید که چگونه خداوند نور خود را تمام می کند و فضائل شخصیتی را که شصت سال در سرزمین اسلام به دستور معاویه بن ابی سفیان لعن او در هر جا واجب شمرده می شد، منتشر ساخته است.
1- قرآن کریم در سوره بقره، پس از توصیف پرهیزگاران می فرماید:” آنان بر هدایتی از جانب خداوند قرار دارند و آنان رستگارانند، پیامبر اکرم(ص) به علی بن ابی طالب اشاره نموده وبه سلمان فرمود: ” ای سلمان این مرد و حزب او در قیامت رستگارند .” (4)
2- هنگامی که در شب هجرت رسول اکرم(ص) امیرالمومنین (ع) در جای آن حضرت خوابید، خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:” از مردم کسانی هستند که جان خود را در راه جلب رضایت خداوند تقدیم می دارند و خداوند به بندگان خود رئوف است."(بقره /207)
از ابن عباس نقل شده که شان نزول این آیه را در مورد آن حضرت دانسته و می افزاید: خداوند در آن شب ، جبرئیل و میکائیل را فرمان داد تا به نزد علی(ع) فرود آیند. آنگاه جبرئیل گفت: ای پسر ابوطالب چه کسی مانند تو است؟ خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات می‌ورزد.(3)
3- در آیه 82 سوره “طه” خداوند متعال می فرماید: ” و من قطعاً نسبت به کسی که به سوی من بازگشت کند و ایمان آورد وعمل صالح انجام دهد، سپس هدایت یابد ، آمرزنده هستم.” با اندک تاملی در متن آیه شریفه، این سوال به ذهن متبادر می شود که این چگونه شرطی برای دست یافتن به مغفرت الهی وآمرزش است؟ ایمان، عمل صالح و سپس هدایت یافتگی! مگرپس از ایمان و عمل صالح، هدایت کامل نگردیده که خداوند آن را به عنوان شرطی مستقل و پس از ایمان وعمل صالح می افزاید؟
پاسخ در تبیین پیامبر اکرم(ص) نهفته است که آیه را چنین توضیح فرمودند: هر کس ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سپس با ولایت علی بن ابی طالب هدایت یابد.(4)
4- خداوند متعال در سوره ” یس” می فرماید:” همه چیز را در امام مبین به شماره در آورده‌ایم” یعنی علوم همه چیز را در آن جمع کرده‌ایم. اصحاب از رسول خدا(ص) پرسیدند: آیا منظور تورات، انجیل یا قرآن کریم است؟ حضرت به علی بن ابیطالب اشاره نموده و فرمودند: خیر، امامی که خداوند علم همه چیز را در وجود او نهاده این شخص است.(5)
5- درسوره “تکاثر"، خداوند متعال پس از آنکه زیاده طلبی انسان تا دم مرگ را به او گوشزد می‌کند، با لحنی شدید ، مرگ را به یاد می‌آورد و هشدار می‌دهد” هرگز چنین نیست اگر به علم یقینی می‌دانستید، قطعاً و به یقین درآن روز از نعمت سوال خواهید شد.” در تفسیر آیه آخر چنین نقل شده که نعمت مورد سوال ، ولایت علی بن ابی طالب است.(6)
6- از پیامبر اکرم نقل شده که فرمودند:” هنگامی که خداوند اولین و آخرین را جمع کند و صراط بر جهنم نصب گردد، هیچکس از آن عبور نخواهد کرد مگر آن کس که براتی حاکی از ولایت علی بن ابی طالب همراه دارد.” (7)
7- در آخرین آیه از سوره “رعد"، خدا به پیامبرش تسلی می‌دهد که اگر کافران می‌گویند تو پیامبر نیستی، به آنان بگو دو شاهد دارم که مرا کفایت می‌کنند، الله و کسی که علم الکتاب در نزد اوست. روایات شیعه و بسیاری از روایات اهل سنت ، دلالت دارد که شاهد دوم یعنی آن کسی که صاحب علم الکتاب است، امیرالمومنین علی بن ابی طالب است.(8)
توجه فرمایید که امیرالمومنین (ع) در این آیه صاحب علم کتاب معرفی شده و این در حالی است که قرآن کریم در سوره نمل شخصی از یاران سلیمان پیامبر (ع) را به عنوان صاحب جزئی از علم کتاب معرفی نموده و بیان می دارد که وی توانست تخت سلطنتی ملکه سبا را در یک چشم بر هم زدن از یمن به بیت المقدس بیاورد و علی بن ابی طالب صاحب تمام این علم است.
آیه مورد بحث ، شمه‌ای از ولایت تکوینی به معنای قدرت تصرف در عالم وجود است که ائمه معصومین (ع) دارای آن بوده‌اند.
پی نوشت‌ها:
1- شرح نهج البلاغه،1/17.
2- شواهد التنزیل ، ج1، صص 69-70/ تاریخ دمشق ، ج 2، ص 346.
3- مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 132/ تاریخ دمشق، ج 1، ص138- تفسیر فخر رازی – تفسیر طبری – تفسیر قرطبی- احیاء علوم الدین، ج 3، ص 238.
4- شواهد التنزیل ، ج 1، صص 375-377/ الصواعق المحرقه 91 چاپ مصر- ینابیع الموده باب ، ج 36، ص 110.
5- ینابیع الموده باب 14، صص 76-77.
6- شواهد التنزیل ، ج 2، ص 368/ ینابیع الموده 111 و 112.
7- مناقب ابن مغازلی 42 / لسان المیزان ابن حجر عقلانی ، ج 1، ص 51/ میزان الاعتدال ذهبی،ج 1، ص28/ الصواعق المحرقه ، ص 75/ الریاض النضره محب طبری ، ج 3، ص 167.
8- شواهد التنزیل ، ج1، صص 307-310/ الاتقان سیوطی ، ج 1، ص 13/ ینابیع الموده ، ص 102/ تفسیر قرطبی – تفسیر روح المعانی – تفسیر طبری – الله المنثور – تفسیر خازن)

 نظر دهید »

زهد علی علیه السلام

03 اسفند 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


اگر نظری به زهد علی بیفکنیم دچار حیرت و واماندگی خواهیم شد.مردی که سرزمینهایی همچون عراق، فارس، حجاز، یمن و مصر، البته به جز شام، در زیر حکومت اوست.همچون فقرا لباس خشن در بر می کند، غذای ناگوار می خورد و می گوید: ای دنیا! دیگران را فریب ده….

او پس از مرگ جز هفتصد درهم از خود به جای نگذاشت که آن را برای خرید خدمتکاری برای خانواده اش کنار گذاشته بود.اموالی را که در بیت المال بود تقسیم می کرد و آن گاه دستور می داد تا آنجا را بروبند.و سپس در همان مکان نماز می گزارد، به این امید که آن مکان فردای قیامت در پیشگاه خداوند شاهد و گواه او باشد.در طول زندگیش هرگز غذای سیری نخورد.در زهد به چنان مرتبه ای رسیده بود که دنیا در نظر او کم بهاتر از برگ کوچکی در دهان ملخی جلوه می کرد.چنانکه ابن عباس در موقع حرکت به بصره گفت: فرمانروایی بر دنیا اسلام برای او کمتر از کفشی که بیش از سه درهم نمی ارزید، بها نداشت.جز آنکه وی می خواست حقی را اقامه کند و باطلی را از بین ببرد.

 نظر دهید »

عواطف على علیه السلام

27 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

 1ـ بدان كه على بشر است، اما چگونه بشرى است؟ بشرى است كه آثار قدرت پروردگارش در وجود او آشكار و نمايان شده است.
2 ـ آنحضرت علت غائى آفرينش است كه اگر او نبود براى عالم واقعيت و اثرى نبود. “خداوند بخاطر او عالم را بوجود آورده است”
3 ـ و آنچه را كه تو از عالم عقول و نفوس و صور “عوالم سه گانه خلقت كه در طول هم قرار گرفته و عبارتند از عالم عقل و مثال و ماده” تعقل و انديشه كنى براى وجود او ابداع شده اند.
4 ـ فلكى است در داخل فلكى و داراى ستارگان است و صدفى است در داخل صدفى و داراى گوهرهاى درخشانى است “آنحضرت محاط در اوصاف پيغمبر اكرم است و ائمه ديگر هم از وجود او پديد آمده اند".
5 ـ تيرى نينداخت جز اينكه آن تير براى هلاك دشمن كافى شد و بجنگى وارد نشد جز اينكه از آن پيروز در آمد.
6 ـ تمام شمشير كشان موقع مقابله با او “براى اينكه عرض اندام نكنند از ترس وى” شمشير خود را غلاف ميكردند.
7 ـ موقعيكه حمله ميكرد و صيحه ميزد شير خدا بود و در موقع بخشش و احسان پدر يتيمان بود.
8 ـ محبت و دوستى آنحضرت سر چشمه بهشت و نعمتهاى بهشت است و دشمنى او منشاء آتش دوزخ و جهنم است.
9 ـ او در تمام عالم پيشواى همه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است ابو بكر و عمر كيستند كه با او لاف برابرى زنند؟
10 ـ كسى كه يكروز هم مرتكب گناه شود شايسته امامت نيست پس چگونه شايسته آنمقام باشد كسى كه يك عمر در شرك و كفر بوده است “امام بايد معصوم و منتخب از جانب خدا باشد".
11 ـ هر كسى كه مرد و او را نشناخت مرگ او مانند مرگ خر و گاو است “مانند زمان جاهليت مرده و اين سخن اشاره است بحديث من مات و لم يعرف امام زمانه…. “.
12 ـ دشمن آنحضرت مبغوض خدا است اگر چه خدا را ستايش كند و ثنا گويد و سپاسگزار باشد.
13 ـ دوست و محب او را از خداوند مژده بهشت داده اگر چه شرب خمر كرده و آواز خوانده و مرتكب فجور باشد. “البته اين مطلب احتياج بتوضيح دارد و چنين نيست كه هر كسى بهواى دوستى آنحضرت هر گونه فسق و فجورى را مرتكب شود و بعد هم در انتظار بهشت باشد، دوستى بايد دو جانبه باشد كسى كه على عليه السلام را دوست دارد بايد ديد آيا آنجناب هم او را دوست دارد يا نه و مسلما على عليه السلام كسى را كه بر خلاف احكام خدا رفتار كند دوست نخواهد داشت بنا بر اين محب حقيقى آنحضرت مرتكب فسق و فجور نشود و اگر هم در اثر نادانى چنين اعمالى را انجام دهد خداوند توفيق توبه باو ميدهد و در نتيجه از كرده خود نادم و تائب گردد و خداوند غفور و رحيم نيز او را مورد آمرزش قرار دهد. “
14 ـ جز على كيست كه زوجه اى چون زهرا عليها السلام يا فرزندانى مانند حسين عليهما السلام داشته باشد؟
15 ـ ديوان علوم و حكمتها از آنحضرت است و طومار موعظه ها و پندها در نزد اوست.
16 ـ آنجناب خاك نشين بود و “اعتنائى بدنيا نداشت بطوريكه” گنجهاى عالم “شمش هاى طلا” در نزد او بمنزله سفال و كلوخ بود.
17 ـ و او نور خالص است و اما شركاى خلافت او مانند ظلمت و دود و شرر ميباشند.
18 ـ ايكه مخالف امامت او هستى بياد آر، سند آن روايتى را “در غدير خم” كه متن آن بنابروايات و اخبار شما هم صحيح است.
19 ـ موقعيكه در غدير خم پيغمبر صلى الله عليه و آله على را آورد بر جهاز شتران “عوض منبر” بالا رفت. ـ و فرمود من بر هر كس از نفس او اولى بتصرف هستم اين على بر او اولى بتصرف و پناهگاه است.
21 ـ هيچ پيغمبرى را ديده اى كه پيش از تعيين وصى و جانشين وفات يابد و يا هجرت كند؟
22 ـ كسى كه در شأن او نص ها و روايات مخصوصى آمده باشد آيا ميتوان با اجماع مشتى عوام الناس منكر او شد؟
23 ـ على عليه السلام آيت عظماى خدا است آيا انكار كرده ميشود كسى كه خداوند براى او آيه ها و سوره هائى اختصاص داده است؟
24 ـ دوستى آنحضرت واجب ترين امرى است كه در قرآن آمده و خداوند او را بما واجب فرموده است.
25 ـ كسيكه ادعاى دوستى آنحضرت و مخالفين او را دارد مانند كسى است كه حقى را انكار كند و هم بدان اقرار نمايد.

 1 نظر

اخبار على (ع ) از آينده

26 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر


آيـات روشـن خـدا در شـاءن عـلى (عـليه السلام ) ويژگيهايى كه خداوند مخصوص على ( عـليـه

السـلام ) نـمـوده و مـعـجـزه هـايـى كـه از او ديـده شـده دليـل بـر صـدق امـامـت او و وجـوب

پـيروى از او و تثبيت حجّت بودن آن حضرت مى باشد اينگونه آيات و معجزات از جمله رويدادهاى

ويژه اى است كه خداوند، پيامبر و رسولان خود را به وسيله آنها از ديگران امتياز بخشيد و آنها را

نشانه هاى صدق آنان قرار داد.

قـسـمتى از اين آيات و نشانه ها در مورد اميرمؤ منان على (عليه السلام ) از روايات بسيار بـه

دسـت مـى آيـد، مـانـنـد ايـنـكـه آن حضرت از حوادث آينده خبر مى داد، با اينكه كاملاً آن حـوادث

پـوشـيـده بـودند و يا اصلاً در وقت خبر دادن وجود نداشتند و بعد ديده مى شد كه خـبـر او كاملاً

مطابق آن است كه خبر داده بود و اين موضوع از روشنترين معجزات پيامبران (عـليـهـم السـلام )

بـوده آيـا به گفتار خداوند در قرآن توجّه نداريد كه حضرت عيسى ( عـليـه السـلام ) را با اعطاى

معجزات روشن و نشانه هاى عجيب كه دلالت بر صدق نبوّت اوداشـت مـجـهـّزكـرد بـه طـورى كـه

حـضـرت مـسـيـح (عـليـه السلام ) به امّت خودمى گفت :((…وَاُنَبِّئُكُمْ بِما تَاءْكُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِى

بُيُوتِكُمْ … ))

((و از آنچه مى خوريد و در خانه خود ذخيره مى كنيد به شما خبر مى دهم )).

و نـظـير آن را كه از نشانه هاى شگفت انگير صدق پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )

است ، در مورد پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) قرارداد از جمله : پيامبر (صـلّى اللّه

عـليـه و آله و سـلّم ) از پـيـروزى رومـيـان بـر ايـرانـيـان ، قبل از چند سال از وقوع آن خبر داد بر

اساس وحى قرآنى كه در آغاز سوره روم آمده است :

((الَّم # غُلِبَتِالرُّومُ#فِى اَدْنَى الاَْرْضِوَهُمْمِنْبَعْدِغَلَبِهِمْسَيَغْلِبُونَ#فِى بِضْعِسِنِينَ… )).

((… رومـيـان مـغـلوب شـدنـد و ايـن (شـكـست ) در سرزمين نزديكى رخ داد، اما روميان بعد از

مـغـلوب شـدن ، بـه زودى پـيـروز مـى شـونـد در چـنـد سال آينده )).

و هـمـچـنـيـن پـيـامـبـر (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) در بـاره جـنـگ بـدر، قبل از وقوع آن از

پيروزى مسلمين و شكست دشمن خبر داد، و همانگونه كه خبر داده بود واقع شـد، خبر آن

حضرت بر اساس اين آيه قرآن بود كه ((سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ )).

((به زودى همه دشمنان شكست مى خورند و از جنگ ، پشت كنند)).

خـبـر رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) از پـيـروزى مـسـلمـيـن در جـنـگ بـدر، قـبـل از

آنـكـه وقـوع يـابـد و سـپـس وقـوع آن مـطـابـق خـبـر آن حـضـرت دليل آشكار بر صدق نبوّت آن

حضرت بوده و بيانگر ارتباط او با منبع وحى مى باشد.

و ازاينگونه نشانه هابسياراست كه مابراى رعايت اختصارازذكرآنهاخوددارى كرديم .

* * *

در مـورد امـيـرمـؤ مـنان على (عليه السلام ) درباره اخبار او از آينده و معجزات ديگر نيز از

مـسـلّمـات اسـت كـه هـيـچ كـس نـمـى تـوانـد آن را انـكـار كـنـد مـگـر از روى نـاآگـاهـى يـا جهل و

ظلم و كينه توزى ، چرا كه روايات بسيار و قاطع ، اين موضوع را اثبات مى كند و صـفـحـات تـاريـخ

گـواهـى مـى دهـد و دانـشـمـنـدان سـنـّى و شـيـعـه آن را نـقـل كـرده انـد مـانـنـد ايـنـكـه : آن

حـضـرت پـس از آنـكـه بـعـد از قتل عثمان ، مسلمين با او بيعت كردند قبل از جنگ با ناكثين (طلحه

و زبير) و قاسطين (معاويه و پـيروانش ) و مارقين (خوارج نهروان ) خبر از آينده داد و فرمود:((من

ماءمور شده ام كه با اين سه فرقه ، بجنگم )) و همانگونه كه خبر داده بود، همانطور شد.

و آن حـضـرت در مدينه به طلحه و زبير كه در ظاهر عازم مكّه بودند و از آن حضرت اجازه رفتن به

مكّه براى انجام عمره گرفتند، فرمود:((سوگند به خدا! آنان عزم رفتن به مكّه را نـدارنـد، بـلكـه

عـازم بـصـره (بـراى راه انـدازى جـنـگ جَمَل ) هستند)) و همانگونه كه خبر داده بود همانطور شد.

و در اين مورد به ابن عبّاس فرمود:((من به آنان اذن (رفتن به مكّه ) را دادم ، با اينكه به نـيـرنـگ و

تـوطـئه آنان آگاه مى باشم و از پيشگاه خدا، پيروزى بر آنان را مى طلبم و خـداونـد به زودى نقشه

آنان را نقش  برآب مى كند و توطئه آنان را خنثى مى نمايد و مرا بـر آنـان پـيـروز مـى گرداند)) و

همانگونه كه آن بزرگوار خبر داده بود، عين آن واقع شد.

اينك در اينجا به چند نمونه ديگر از معجزات على (ع ) توجّه كنيد.

1 ـ داستان ابن عبّاس و تحقق پيش بينى على (ع )

مورد ديگر اينكه : حضرت على (عليه السلام ) در محلّ ((ذى قار)) (نزديك بصره ) نشسته بـود و از

مـردم براى (جنگ با ناكثين ) بيعت مى گرفت ، به آنان فرمود:((از جانب كوفه هزار نفر ـ نه يك نفر

كم و نه يك نفر زياد ـ به سوى شما مى آيند و با من تا پاى ايثار جان ، بيعت مى كنند)).

((ابـن عـباس )) مى گويد: من از اين خبر، پريشان شدم و ترسيدم كه مبادا يك نفر از هزار نفر كم

يا زياد گردد، آنگاه موجب شك و ترديد و دهن كجى منافقين شود (كه بگويند ديدى عـلى (عـليـه

السـلام ) دروغ گـفت ) همچنان اندوهگين بودم ، كم كم جمعيّتى از جانب كوفه آمدند آنان را

شمردم 999 نفر بودند، ديگر كسى نيامد، با خود گفتم :((اِنّا للّهِِ وَاِنّااِلَيْهِ راجـِعـُونَ )) سـخـن على

(عليه السلام ) را چگونه بايد توجيه كرد، همچنان در فكر فرو رفـتـه بـودم ، ناگهان شخصى را ديدم

كه از جانب كوفه مى آيد، وقتى نزديك آمد، ديدم لباس موئين پوشيده و شمشير، سپر و آفتابه به

همراه دارد، به حضور اميرمؤ منان على ( عليه السلام ) رفت و عرض كرد:((دستت را دراز كن تا با

تو بيعت كنم )).

على (عليه السلام ) فرمود:((براى چه هدفى بيعت كنى ؟)).

او گـفـت :((بـيـعـت با تو كنم كه پيرو و گوش به فرمان تو باشم و در ركاب تو تا ايثار جان با دشمن

بجنگم و در اين راستا بميرم و يا خداوند پيروزى را نصيب تو كند)).

امام على (عليه السلام ) به او فرمود:((نامت چيست ؟)).

او عرض كرد:((من اويس هستم )).

ـ به راستى تو اويس قرنى هستى ؟.

ـ آرى .

امـام عـلى (عـليـه السـلام ) فـرمـود:((اَللّهُ اَكـْبـَرُ! حـبـيـبـم رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم

) به من خبر داد كه من مردى از اُمّتش را ملاقات مى كـنـم كـه ((اويـس قـرنـى )) نـام دارد، او از

افـراد حـزب اللّه اسـت و از حـزب رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى باشد، مرگش

قرين شهادت است و از شفاعت او (در قـيـامت ) جمعيّتى به تعداد نفرات دو قبيله (بزرگ ) ربيعه و

مُضّر، وارد بهشت مى شوند)).

((ابـن عـبـّاس )) مـى گويد:((سوگند به خدا! شادمان شدم و اندوهم در مورد هزار نفر (كه كم و

زياد نشود) برطرف شد)).

 نظر دهید »

میانه روی در عبادت

25 بهمن 1394 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر



عبادت خالصانه

آن گاه که معرفت و عشق وجود انسان را فرا گرفت، بوی شرک و ریا نیز از انسان دور می شود و عبادت رنگ خلوص به خود خواهد گرفت. علی علیه السلام عبادت خالصانه را این گونه توصیف می کند: «اَلْعِبادَةُ الْخالِصَةُ اَنْ لا یَرْجُو الرَّجُلُ اِلاّ رَبَّهُ وَ لا یَخافُ اِلاّ ذَنْبَهُ؛(1) عبادت خالص آن است که آدمی فقط به پروردگارش امید داشته باشد و جز از گناهش نترسد.»

از آنجا که یقین و باور علی علیه السلام در بالاترین قله معرفت قرار دارد، اخلاص او نیز چنین است؛ چرا که خود فرمود: «سَبَبُ الاِْخْلاصِ اَلْیَقینُ؛(2) سبب و علّت اخلاص ورزیدن، باور است.»

و در جای دیگر فرمود: «ثَمَرةُ الْعِلْمِ اِخْلاصُ الْعَمَلِ؛(3) میوه علم و دانش، خالص نمودن عمل است.»
5. عبادت مستمر

علی علیه السلام می فرماید: «دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ وَ السَّعادَةِ وَ دَوامُ الشُّکْرِ عُنْوانُ دَرْکِ الزِّیادَةِ؛(4) عبادت دائمی دلیل پیروزی و نیک بختی است و سپاس گذاری همیشگی، نشانه دریافت فزونی [نعمت [می باشد.»

و فرمود: «قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ اَرْجی مِنْ کَثیرٍ مَمْلُولٍ مِنْه؛(5) [عمل[ اندکی که به آن ادامه می دهی، امید [سُود دهی] به آن بیشتر از کار بسیاری است که ملال آور [و غیر دائمی] است.»


میانه روی در عبادت

نکته دیگری که مولا علی علیه السلام به آن توجه دارد، اقتصاد و میانه روی در عبادات است؛ یعنی انسان به قدری که توان دارد و حال و نشاط او را یاری می کند، به عبادت بپردازد و از افراط و تفریط پرهیز نماید.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود.

در بخشی از وصیت نامه آن حضرت به فرزندش می خوانیم: «وَ اقْتَصِدْ فی عِبادَتِکَ وَ عَلَیْکَ فیها بِالاْءَمْرِ الدّائِمِ الَّذی تُطیقُهُ؛(5) [پسرم!] در انجام عبادت میانه رو باش و بر تو لازم است که در انجام عبادت روش دائمی که توانش را داری، پیشه سازی.»

1.غرر الحکم و درر الکلم، ص 199، ح 3945.

2. همان، ص62، ح 746.

3. همان، ص 64، ح 799.

4. آثار الصادقین، ج 12، ص 301؛ ناسخ التواریخ، ج 6، ص 187.

5. بحار الانوار، ج 68، ص 218.


 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • سه داستان کوتاه از شهید مدرس (5.00)
  • (5.00)
  • قطعه ای از خاک بهشت (5.00)
  • معرفی کوتاه و زندگینامه پروین اعتصامی (5.00)
  • ای مهربان امام...! (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 506
  • دیروز: 841
  • 7 روز قبل: 4322
  • 1 ماه قبل: 19677
  • کل بازدیدها: 877654

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس