قیام توابین
اول ربیع الثانی سالروز قیام توابین به خونخواهی امام حسین (علیه السلام)
علل و عوامل نهضت
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، شیعیان کوفه به خاطر بی وفایی و پیمان شکنی که نسبت به آن حضرت از خود نشان داده بودند، به شدّت پشیمان بودند. آنها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و عاجزانه اصرار کردند تا آنها را از ظلم و جور امویان نجات دهد. اگرچه امام حسین علیه السلام باید براساس رسالت الهی خویش اقدام به امر به معروف و نهی از منکر می کرد و در مقابل ظالمان موضع می گرفت، حتی اگر کوفیان از او دعوت نمی کردند؛ ولی دعوت آنها نیز یکی از علل قیام امام و حرکت او به طرف کوفه بود. با این وجود، آنها بعد از دعوت امام حسین علیه السلام او را تنها گذاشتند و یاری اش نکردند!
کوفیان برای سومین بار، در حادثه کربلا طعم تلخ شکست و زبونی را در مقابل شامی ها چشیده بودند. آنها تنها راه جبران گناه عظیم کشته شدن امام و شکست های تحقیر کننده خویش را، قیام و خونخواهی امام حسین علیه السلام می دانستند و می گفتند: ما مثل بنی اسرائیل شده ایم که حضرت موسی برای جبران نافرمانی و برگشت از گوساله پرستی آنها، دستور داد یکدیگر را بکشند. تنها راه توبه ما نیز قیام و کشتن دشمنان است…«انّکم ظلمتم انفسکم باتّخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیرلکم عند بارئکم فتاب علیکم…»1
آنان به دلیل پشیمانی از اعمال گذشته خود، در تاریخ اسلام به «توّابین» شهرت یافتند.2
اوّلین جلسه مشورتی
در سال 61 ه .ق. نخستین گردهمایی توّابین در منزل سلیمان بن صُرَد خزاعی، از اصحاب پیامبر و بزرگان شیعیان کوفه، تشکیل شد. شرکت کنندگان حدود صد نفر از دلیران و بزرگان شیعه بودند و همگی متجاوز از شصت سال داشتند که این عامل سِنّی، دلیل بلوغِ تفکّر مذهبی و پختگی رفتار آنها بود.
رهبران نهضت
نهضت توّابین تحت رهبری پنج نفر از قدیمی ترین و معتمدترین یاران حضرت علی انجام گرفت که عبارتند از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فرازی، عبداللّه بن سعد بن نفیل ازدی، عبداللّه بن والی تیمی و رفاعة بن شدّاد بجلی.3
سلیمان از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام بود و در جنگ جمل و صفین حضور داشت. بعد از هلاکت معاویه، شیعیان در خانه سلیمان جمع شدند و به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و او را دعوت به قیام نمودند. چهار نفر دیگر، از تابعین به شمار می رفتند و همیشه در صف مقدم فعالیت های شیعیان کوفه قرار داشتند و به خاطر خلوص نیت و فداکاری در راه اهل بیت، مورد احترام شیعیان بودند.
نتیجه اوّلین گردهمایی
در نخستین جلسه توّابین، سلیمان به عنوان رهبر نهضت انتخاب شد. او در همان جلسه معیارهای بسیار دقیق و سختی را برای عضوگیری بیان نمود.4 و خطوط سیاسی، نظامی و پشتوانه مالی نهضت را ترسیم نمود.
شیعیان در طول سال های 61 ـ 64 ه .ق. مشغول جمع آوری اسلحه و عضوگیری بودند.
مرگ یزید و سقوط کوفه
وقتی خبر مرگ یزید (64 ه .ق.) به کوفه رسید، مردم کوفه شورش کردند و عمربن حریث، حاکم کوفه را از قصرش بیرون نمودند و با عبداللّه بن زبیر که در حجاز مدعی خلافت بود، بیعت نمودند.5 عبداللّه بن زبیر نیز عبداللّه بن یزید را به فرمانروایی کوفه تعیین کرد و به این وسیله کوفه در اختیار ابن زبیر قرار گرفت. سلیمان بن صرد به شهرهای بصره و مدائن نامه نوشت و از رهبران شیعیان آن شهرها جهت شرکت در خونخواهی سیدالشهداء علیه السلام دعوت نمود. آنها نیز استقبال کردند.6 قرار شد «جنبش» به صورت پنهانی فعالیت، تبلیغ و جذب نیرو نماید. عده ای را نیز مسؤول جمع آوری اموال و هدایا از جانب شیعیان نمودند تا اسلحه و تجهیزات جنگی را فراهم سازند. زمان شروع نهضت، آغاز ربیع الثانی سال 65 ه .ق. معیّن شد. محلّ تجمع آنها «نخیله» و شعارشان «یالثارات الحسین» بود.7
ورود مختار به کوفه و تبلیغات او
مختار یکی از پیروان اهل بیت بود که با توّابین در قیام علیه بنی امیه و خونخواهی سیّدالشهداء علیه السلام هم عقیده بود. ولی او معتقد بود که سلیمان بن صرد صلاحیت نظامی و تجربه کافی برای فرماندهی و رهبری قیام را ندارد. مختار خود را به عنوان نماینده محمد بن حنفیه، سزاوارتر به رهبری می دانست؛ به همین دلیل به تبلیغات علیه سلیمان بن صرد پرداخت. او می گفت: «سلیمان فقط می خواهد قیام کند، هم خودش را به کشتن می دهد، هم شما را. او بصیرت و دانش جنگی کافی ندارد.»
مختار سعی در متفرق کردن یاران سلیمان نمود. اگرچه توّابین به سلیمان بیشتر از مختار اعتماد داشتند، ولی تحت تأثیر سخنان مختار قرار گرفتند. حدود دو هزار نفر از توّابین جذب مختار شدند، در بقیه افراد نیز سستی ایجاد شد؛ به طوری که از 16 هزار نفری که در لیست توّابین ثبت نام کرده بودند، فقط چهار هزار نفر در روز موعود حضور یافتند و علی رغم سه روز توقف توّابین در نخیله، فقط هزار نفر به جمع آنها افزوده شد. از مدائن و بصره نیز فقط 500 نفر در قیام شرکت کردند.
نتیجه قیام
ثمره قیام توّابین عبارت بود از:
1. ایجاد رعب و وحشت بر قلوب جنایتکاران اموی؛ چون قیام آنها شدیدترین نهضتی بود که تا آن موقع به وقوع پیوست.8
2. زمینه سازی سیاسی و نظامی برای قیام مهم تری که توسط مختار به وقوع پیوست. در واقع، قیام توّابین «تشیّع» را قدمی دیگر به طرف وجودی مستقل به پیش برد.
3. این قیام سبب شد تا خاکستر از روی آتش تشیّع برداشته بود و آتش دل های داغدیده آنها فروزان تر شود و در نهایت، منجر به نابودی حکومت امویان گردد.
منبع: فرهنگ كوثر - تابستان 1381، شماره 54
____________________________
1. بقره / 54.
2. انساب الاشراف، بلاذری، ج 5، ص 204 و تاریخ طبری، ج 2، ص 417.
3. الاجابة، ج 2، ص 127.
4.تاریخ طبری،ج2،ص499وانساب الاشراف،ج5،ص205. 5
5. بحارالانوار، ج 45، ص 455.
6. تاریخ طبری، ج 4، جزء 7، ص 49 و 48 والکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 3، ص 234.
7. التنبیه و الاشراف، ص 31112
8 . حیاة الشعر فی الکوفه، ص 73