ماجرای هماوردی در عصر امام صادق علیه السلام
جعفربن محمد بن علی بن حسین(ع) ( مدینه ۸۳ ق ٬ مدینه ۱۴۸ ق ) معروف به امام صادق٬ امام ششم شیعیان ٬ که ۳۴ سال امامت کرد . کنیه اش ابوعبدالله است و جعفریه به او منسوب اند. امام صادق(ع) در ۶۵ سالگی در گذشت و در کنار پدرش ٬ امام باقر(ع) و دو امام دیگر در قبرستان بقیع دفن شد. در عصر امام صادق(ع)) چهار تن از ملحدان و هواداران حکومت جور به نام های عبدالکریم بن عوجا ٬ عبدالملک دیصانی شاکری ٬ عبدالله بن مقفع و عبدالملک بصری که از بزرگان علم و ادب زمان خود محسوب می شدند ٬ سالی در مسجد الحرام گرد آمدند و در صدد چاره اندیشی برای کم رنگ کردن جذابیت حج و آمدن مردم به مکه و نفوذ روز افزون اسلام بر آمدند. پس از گفت و گو و مشاوره تصمیم گرفتند به جنگ قرآن بروند و به تحدی آن پاسخ دهند. قرآن را به چهار قسمت تقسیم کردند و هر کدام بخشی را به عهده گرفتند تا طی یک سال آن را مطالعه کرده و اشکالات علمی و ادبی آن را گرفته و منتشر سازند و در صورت امکان ٬ آیاتی به سبک و سیاق آن آورده و هماوردی نمایند. با این عزم و تصمیم از هم جدا شدند تا سال آتی در موسم حج درهمین مکان اجتماع کرده و هر کدام محصول کار خود را عرضه بدارند. ایام حج فرا رسید . در آن مکان تجمع کردند ٬ ولی لحظاتی به یکدیگر نگاه کرده و سکوت بر جلسه حاکم شد. ابن ابی العوجا سکوت را شکست و گفت: من چیزی را از شما پنهان نمی کنم. هنگامی که به مطالعه بخش مربوط پرداختم٬ وقتی به این آیه رسیدم که می فرماید:« لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا ؛ اگر خدایانی جز خدا در آسمان و زمین بود ٬ بدون شک آن دو متلاشی می شدند»( آل عمران / ۲۲ ) مطالعه این آیه مرا به اعجاب واداشت و بلاغت آن مرا از مطالعه دیگر آیات باز داشت.
عبدالملک دیصانی نیز عذرخواهی کرد و گفت: من هم در قرآن وقتی به این آیه رسیدم :« يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ ؛ ای مردم مثلی آورده می شود ٬ بشنوید و بیندیشید تحقیقا کسانی که غیر خدا را می خوانند ٬ هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند ( تا چه رسد به خلق آیاتی مثل قرآن) اگر چه همگی برای ساختن آن اجتماع نمایند بلکه اگر آن مگس طعمه ای برباید نمی توانند از دهان او بگیرند . طالب و مطلوب هر دو ضعیف اند ٬ دقت در مضمون و جملات ترکیبی این آیه در قالب این مَثَل عجیب ٬ مرا مبهوت ساخت.
عبدالملک بصری هم اظهار کرد که بلاغت آیه ای از سوره یوسف مرا مجذوب کرد؛ آن جا که می گوید: « فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا ؛ هنگامی که برادران یوسف از بازگردانیدن بنیامین مأیوس شدند ٬ با خود خلوت نمودند»( یوسف / ۸۰) این تعبیر در این قالب رسا و زیبا مرا از ادامه کار بازداشت.
ابن مقفع نیز گفت : فصاحت و بلاغت آیه ای از سوره هود که در مقام بیان طوفان نوح است ٬ چنان مرا پریشان ساخت که قدرت تفکر را از دست دادم:« قيلَ يا أَرْضُ ابْلَعي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعي وَ غيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ ؛ به زمین خطاب شد که آب را فرو خور و به آسمان گفته شد باران را قطع کند و آب در همان لحظه خشک شدو حکم قطعی الهی به پایان رسید. کشتی بر کوه جودی فرو نشست و گفته شد ستمکاران از رحمت خدا دور باشند.» ( هود / ۴۴)
هنوز آن چهار تن متفرق نشده بودند که کشّاف حقلایق ٬ امام صادق(ع) از راه رسید ٬ فرمود: یابن ابی العوجا ! (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً ؛ ای ابن ابی العوجا ! بگو : اگر جن و انس با هم متحد شوند تا مانند قرآن بیاورند ٬ نخواهند توانست . اگر بعضی حامی و پشتیبان دیگری باشند.» ( اسراء / ۸۸)
«شوکت قرآن گرفت جهان کران تا کران
سطوت قرآن فکند لرزه به کوه گران
بر فصحای جهان ٬ بست زبان در دهان
بر بُلغا تنگ کرد جمله زمین و زمان»
دیده شده توسط سلیمانی(نویسنده وبلاگ) در کتاب تبلیغ