مفهوم لغوی و اصطلاحی جامعه
مفهوم جامعه از لحاظ لغوي
«لفظ جامعه» در لغت، اسم فاعل مونث از مصدر «جَمع» به معناي گردكردن، گردهم آوردن، فراهم كردن يا فراهم آوردن، و برهم افزودن است. و بنابراين، به معناي گرد آورنده، فراهم كننده يا آورنده، برهم افزاينده و در برگيرنده خواهد بود. اين واژه «عرفاً» به معناي «گروه» و علي الخصوص «گروهي از انسانها» به كار مي رود، خواه آن گروه از مردم كه در يك روستا يا دهكده يا شهر يا استان و يا كشور زندگي مي كنند، به طور مثال «جامعه ايراني» و خواه آن گروه از مردم كه داراي يك دين يا مذهب هستند مثلاً «جامعه مسيحيان» و خواه گروهي كه حرفه و شغل واحدي دارند مانند«جامعه معلمان» و خواه همه ي انسان هايي كه بر روي زمين به سر مي برند مثلاً «جامعه بشري يا جامعه بشريت»[1].
مفهوم اصطلاحي جامعه
«مجموعه اي از افراد انساني كه با نظامات و آداب و سنن و قوانين خاص به يكديگر پيوند خورده و زندگي دسته جمعي دارند، جامعه را تشكيل مي دهد».[2]
منظور از زندگي انسان به صورت دسته جمعي و اجتماعي يعني اينكه داراي ماهيت اجتماعي هستند. يك طرف نيازها، كارها و فعاليت ها، ماهيت اجتماعي دارند كه جز با تقسيم كارها و برطرف كردن نيازها با توجه به قوانين و نظام هاي خاصي امكان پذير نيست. به طور كلي مي توان گفت: كه جامعه شامل جمع كثيري از انسانها مي باشد كه به خاطر يك سلسله اي از نيازها و خواسته هاي خود و تحت نفوذ يك سلسله از عقايد و تفكرات و آرمانها در هم ادغام شده و يك زندگي مشتركي دارند.[3]
[1] محمد تقي مصباح يزدي، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، قم انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني «ره» ، 1391، ص 21
[2] مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي (جامعه و تاريخ)، ناشر: صدرا، تاريخ 1396، ص 313
[3] بروس كوهن، مباني جامعه شناسي، مترجم غلام عباس توسلي، رضا فاضل، نشر سيميا، 9/12/1389، ص59
قسمتی از پایان نامه سرکار خانم سميه قهرودي(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها) با عنوان نقش مادر در سعادت جامـعه