نقش رسانه در فرهنگ اجتماعی
در جوامع ابتدائي فرهنگ ها زودتر شكل مي گيرند و ديرتر هم از بين مي روند . گاهي در جوامع كوچك حرف يا حركت يك فرد عادي و عامي شايد چنان نقشي در زندگي آنان بازي كند كه تأثيري طولاني مدت داشته باشد ، اين وضع تا زماني مؤثر است كه جوامع كوچك تحت تأثير جوامع بزرگتر اطراف قرار نگيرند.ضمن آنكه اساساً هرچه جامعه اطلاعاتي و رسانه اي ضعيف باشد ، به همان نسبت تعامل فرهنگ ها هم به كندي صورت مي گيرد. به عنوان نمونه در ادوار گذشته فردي براي تبليغ ديدگاههاي خود بايد تلاش فراواني مي نمود تا بتواند حداقل بخش كمي از مردم را تحت تأثير انديشه هاي خود قرار دهد.هرچه ابزارتبليغ بيشتروگسترده تر باشد امكان اشاعه يك تفكريا باورقوت بيشتري مي گيرد؛ حال آنكه اگر آن انديشه ها بتواند تأثيري ملموس بر ديگران بگذارد ، باز براي رد و يا محو آن به همان پروسه اوليه يعني رسانه قوي نياز است تا مخالفان ديدگاههاي انديشه اي بتوانند آن را از ذهن مردم بزدايند . البته اگر موضوع و يا انديشه اي بتواند چند نسل را طي كند ، حذف آن باور سخت و گاه ناممكن است.
اما در جهان امروز كه آداب و رسوم و يا باورها و اعتقادات از مهمترين مؤلفه هاي سازنده فرهنگهاي بشري اند ، محو نابود سازي آنها- ظاهراً – براحتي ميسر نيست ، با خطر و چالش بزرگي بنام «رسانه » روبروست . ترديدي نيست كه آداب و سنن؛ خصوصاً آن شاخه هايي كه عامل پيوند و پيوستگي نسل ها و اقوام است پايه هاي قوي و چند هزار ساله در يك ملت دارند و حتي مردم در برخي از كشورها با پذيرش اديان جديد كمتر نمادها ، آداب و سنن خود را فراموش مي كنند ، بلكه حداقل آن را در جامه تفكر جديد مي آرايند و باصطلاح آن را به نوعي استحاله مي كنند، نه آنكه كاملاً آن را از ياد ببرند، خصوصاً آدابي كه گستره آن چند قوم و مليت را به طور برابر در بر مي گيرد دوام پذيري و استحكام آن بيشتر استو به همين علت زود از بين نمي روند و با گسترش آيين و باوري از خاطره ها زدوده نمي شود، البته اين امر تا زماني به قوت خود باقي است كهملتي براي نگهداري ، ديرپائي و به پائي باورهاي پيشينيان همت به خرج داده و نگذارد كه داشته هاي گذشتگان به راحتي فراموش شود ، اما چيزي كه در عصر حاضر همين ستونهاي محكم و قوي و ملي را دچار تزلزل و خدشه مي سازد هجوم بي رويه شيوه ها و آدابي از زندگي است كه توسط رسانه هاتي جمعي خصوصاً تلويزيون و روزنامه ها تبليغ مي شود.