برگزاری نمایشگاه پژوهشی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
همکاری مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها شاهین شهر با دانشگاه آزاد
در برگزاری نمایشگاه علمی پژوهشی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
در دانشگاه آزاد واحد شاهین شهر
همکاری مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها شاهین شهر با دانشگاه آزاد
در برگزاری نمایشگاه علمی پژوهشی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
در دانشگاه آزاد واحد شاهین شهر
فضاسازی به مناسبت هفته پژوهش و همچنین معرفی کتاب توسط طلاب در مر کز تخصصی تفسیر شاهین شهر
1.امام صادق(ع) فرمود که رسول خدا فرمود : «کُلُ بِدعَةٍ ضِلالَة و کُلُ ضَلالَةٍ فی النار»…[1] هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی در آتش است .
در شرح این روایت گفته شده که فقها در تفسیر بدعت اختلاف دارند پس گفته شده هر آنچه در زمان پیامبر نبوده باشد بدعت است و فاضل اردبیلی این قول را با منع شرطیت رد کرده و گفته بدعت هر عبادتی است که اصلا در شرع نباشد سپس بدون دلیل شرعی ایجاد شده یا دلیلی که بر نفی عبادت بودن آن دلالت کند وجود ندارد پس اگر نمازی را یا دعایی را بخواند یا عبادات دیگر را انجام دهد بدون آنکه در زمان پیامبر وجود داشته باشد حرام نیست چرا که اصل آن عبادت است و به دلیلی غیراز عبادی بودن مثل اینکه گفته شده نماز بهترین چیزی است که وضع شده و دعا نیکو است و نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که در این روایت به آتشی اشاره شده که روز قیامت آشکار می شود و این آتش الان بدعت و صاحب بدعت را احاطه کرده است[2]. چونانکه در قرآن می فرماید : «اِنَ جَهَنَم لَمُحیطَه بالکافِرینَ».[3]
2.زراره می گوید از امام صادق درباره ی حلال و حرام پرسیدم فرمود: «حَلالُ مُحَمَدٍ حَلالُ ابدا الی یومِ القیامة و حرامُهُ حرامُ ابداً الی یَومِ القیامة ، لایکونُ غَیرُهُ ولایَجِیءُ غَیرُهُ و قال : قال علی (ع) ما احَدُ اِبتَدَعَ بِدعَةً اِلا تَرَک بها سُنَة»[4].
حلال محمد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او همیشه تا روز قیامت حرام است ، جز او پیغمبر دیگری نباشد و جز او نیاید فرمود : علی (ع) فرمود: کسی نیست که بدعتی نهد جز اینکه سنتی را با آن از میان می برد.
3.رسول خدا فرمود: «اِذا ظهرت البِدعُ فی اُمَتی فَلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ فَمَن لَم یَفعَل فَعَلیهِ لَعنَةُ الله[5].».هنگامی که بدعتها در امت من آشکار شوند پس باید عالم عملش را آشکار کند پس کسی که این کار را نکند لعنت خدا بر او باد.
4.رسول خدا فرمود: «شَرُ الاُمورِ مُحدَ ثاتُها، الاَ و کُلُ بِدعَةٍ ضلالة الاَ و کلُ ضَلالَهٍ ففی النار[6].».. بدترین کارها ان است که نو پدید و بی سابقه باشد ، بدانید هر بدعتی گمراهی است ، بدانید که هر گمراهی فرجامش آتش است.
و در این روایت تشویق در ترک کردن آرا اختراع شده و ابداع شده است به علت آنکه پیروی از این نظریات گمراهی است و موجب ورود به دوزخ ، مازری میگوید: بدعت آن چیزی است ایجاد شده و مثالی از قبل برایش نیست و حدیث کل بدعه فی النار عام تخصیص زده شده است چرا که بدعت واجب مثل بیان کردن ادله به شیوه متکلمین در رد کفر والحاد و بدعت مستحب مثل ساختن مدارس و بدعت مباح مثل زیاد کردن انواع خوردنی و نوشیدنی نیز وجود دارد و همه ی انواع آن حرام نیست که در جواب گفته می شود اگر بدعت به آنچه مخالف شرع است یا به آنچه شارع از آن نهی کرده تفسیر شود بر این مواردکه بیان شد صدق نمی کند[7].
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]کلینی .همان، ج 1، ص161
[2]سروی مازندرانی .محمدصالح بن احمد بن شمس .شرح کافی، المکتبه الاسلامیه .12جلد.چاپ اول تهران .1382ه.ق .ج 2، ص 315
[3]توبه، آیه 49
[4]کلینی .همان، ج 1، ص273
[5]برقی ،احمدبن محمدبن خالد،ابوجعفر،محاسن برقی،دارالکتب الاسلامیه ،2جلد،چاپ دوم،قم،1371 ه.ق ج1، ص231
[6]سروی مازندرانی ،محمدبن احمدبن شمس(به نقل از صحیح مسلم)، همان .ج11، ص 162
[7]همان، ص 162
1.« و رَهبنانِیةً ابتَدعوها ما کَتَبناها علیهم الا ابتِغاءَ رِضوانِ اللهِ فَمارَعَوها حَقَ رِعایَتِها فَاَتَینا الَذینَ آمَنوامِنهُم اَجرَهُم و کَثیر مِنهُم فاسِقون»[1]
« در دل کسانی که از او(عیسی) پیروی کردند رافت و رحمت قرار دادیم و رهبانیتی که به بدعت آورده اند و ما برای آنها مقرر نکرده ایم ،اما در آن خشنودی خدا را می جستند ولی حق آن را رعایت نکردند ما از آن میان به کسانی که ایمان آورده بودند پاداش دادیم ولی بسیاری از آن ها نافرمان بودند.»
کلمه ی رهبانیت در آیه به معنای خشیت و ترس است و عرفا اطلاق بر ترک دنیا می شود ، به اینکه کسی رابطه خود را از مردم قطع کند و یکسره به عبادت خدا بپردازد و انگیزه اش از این کار خشیت از خدا باشد و کلمه ابتداع به معنای این است که انسان چیزی رو جزو دین کند که از دین نباشد ، سنت و عملی را باب کند که در هیچ دینی نبوده و جمله « ما کتبناها علیهم» در معنای پاسخ از سوالی تقدیری است.
2.« قل ما کنت بدعا من الرسل …..»[2]
کلمه ی بدع به معنای نوظهور و بی سابقه است ، چیزی که نظیرش تاکنون نبوده و یا گفتار یا کرداری که سابقه نداشته است که افعال و اقوام من ، افعال و اقوامی نوظهور نیست که قبل از من هیچ رسولی این سخنان را نگفته باشد و این کارها را نکرده باشد[6]. در این آیه بدعت به همان معنای لغوی وارد شده است.
3.« قُل اللهُ اَذِنَ لکُم اَم عَلَی اللهِ تَفتَرونَ»[3]بگو خداوند به شما اذن داد یا آن را به افتراء به خدا نسبت دادید.
از نظر قرآن کریم حکم مختص به خدای تعالی است و احدی از خلق حق آن را ندارد که به تشریع حکمی مبادرت جسته و آن را در میان جامعه انسانی دائر و رسمی بسازد، قرآن کریم در این باره فرموده است « اِن الحُکمُ اِلا الله[4]» جعل حکم تنها و تنها حق خدای تعالی است، و وارد کردن چیزی در دین که جزو دین نیست بدعت و حرام است.
4.« و مَن اَظِلَمُ مِمَنِ افتَری علی الله کَذِبا او کَذَبَ بایاتِه اِنَهُ لایُفلِحُ الظالمِونَ[5]»
ستمکار تر از آن چه کسی است که به دروغ به خداوند افترا ببندد یا آیات او را تکذیب کند ؟ به درستی که ستمکاران رستگار نمی شوند.
در این آیات با اینکه واژه بدعت یا هم خانواده هایش در متن آنها نیست اما محتوای آیات به روشنی گویای این است که بدعت گذاری در امر دین ناپسند و نارواست ، از جمله آیات دیگری که اینگونه به مساله بدعت اشاره دارند میتوان به آیات زیر اشاره کرد.
5.« فَاِن تَنازَعتُم فی شیءٍ فَرُدوهُ اِلَی اللهِ و الرَسولِ اِن کنتم تُومِنُونَ باللهِ و الیَومِ الاخِرِ»[6] در این آیه خداوند به مومنان می گوید : از خداوند و فرستاده اش فرمان ببرید و اگر در امری دینی اختلاف نظر داشتند به کتاب (سنت) پیامبر بازگردند.
6.« قُل مایکونُ لی اَن اُبَدِ لَه و مِن تِلقای نَفسی اِن اَتَبعُ اِلا ما یوحی اِلیَ »[7]در این آیه خدا به پیامبرش می گوید به کسانی که از او خواسته اند تا دینش را تغییر بدهد اینگونه پاسخ دهد که من را نرسد که آن را از پیش خود عوض کنم و از چیزی جز آنچه بر من وحی می شود پیروی کنم.
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]سوره حدید ، آیه 27
[2]احقاف ، آیه 9
[3]یونس، آیه 59
[4]یوسف، آیه 40
[5]انعام، ایه 21
[6]نساء، آیه 59
[7]یونس، آیه 15
افزودن یا کاستن از احکام دینی
رکن نخست بدعت، دستکاری و نوآوری در شریعت است یعنی نسبت دادن چیزی به شریعت که در آن وجود ندارد ، ولی اگر نظریه ای تازه مطرح شودکه دستکاری و نوآوری در شریعت نبوده بلکه تنها نظریه جدید علمی باشد که ارتباطی با شریعت نداشته باشد بدعت به شمارنمیرود اگرچه ممکن است حرام باشد مثل اختلاط زن و مرد باهم در مجلس عقد و عروسی که ارمغان غرب در اواخر دوران قاجار و دوران پهلوی بوده است این بدعتی لغوی است نه شرعی.چون به شرع نسبت داده نمیشود .اما کاری حرام است.اگرچه بدعت نیست یا بازیهای جدیدمثل فوتبال وبسکتبال بدون بردوباخت .
اشاعه بدعت در میان مردم[1]
رکن دوم بدعت این است که اندیشه ای را که به خدا نسبت داده می شود در میان مردم ترویج دهد پس تنها فکر کردن پیرامون یک مسئله اگرچه ممکن است مسئله ای حرام باشد ولی بدعت نیست ، در حقیقت بدعت پخش کردن فکری است که به خدا نسبت داده شده مانند مکتبهای ساختگی در افکار بشر و انحرافات که در مذاهب و ادیان الهی از سوی بشر وارد شده و به نام آنچه از دین است در میان مردم ترویج می شود ؛ افکاری غلط و شیطانی که امروزه در جوامع مختلف با رنگ و لعاب روشنفکری به خورد مردم داده می شود و سکوت بسیاری در برابر این افکار غلط و پیروی کردن از آن انسان را به یاد جعل روایات در مدح خلفا و ذم حضرت علی (ع) در دوران بنی امیه می اندازد و سکوتی که مردم داشتند و بسیاری با ترویج دادنش آن را تایید می کردند.
نبود دلیل عام یا خاص بر مشروعیت آن[2]
رکن سوم بدعت در شریعت آن است که دلیلی بر مشروعیت آن نداشته باشیم چون اگر دلیل داشته باشد دیگر بدعت نیست هر چند چیز نو و جدیدی باشد مثل ساختن هواپیمای جنگی که تحت حکم عام « واعدوالهم ما استعطعتم من قوه» قرار می گیرد و گاه دلیل خاص دارد اما در زمان حضرت رسول اتفاق نیفتاده مثل زلزله و احکام مربوط به آن که قطعا بدعت نیست[3]. بنابراین بدعت در عرف شرع آن چیزی است که بعد از رسول خدا ایجاد شده و نصی بخصوص درباره آن وارد نشده و داخل در بعضی عمومات نمی باشد یا نهی از آن به طور خاص یا عام وارد شده ،پس بدعت شامل چیزهایی نمی شود که در عمومات داخل است مثل ساختن مدارس و نگارش بعضی از کتابهای علمی و مانند لباسهایی که در زمان رسول خدا نبوده و غذاهایی که بعدا درست شده که همگی در عمومات حلیت وارد شده و نهی بر آن نیامده است و آنچه عمر برای نماز خواندن معین کرد که یک حکم عام است ولی رکعات مخصوص به شکل مخصوص در وقت مخصوص را قرار دادکه بدعت می باشد. پس در بدعت بودن فرقی نیست بین اینکه ایجاد کننده بدعت اصل عمل را ایجاد کرده یا خصوصیات عمل را ابداع کرده است ،پس قول عمر که این کار را بدعت پسندیده ای می داند باطل است[4].
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]سبحانی شیخ جعفر.همان ، ص 40
[2]همان ، ص 40
[3] حسینی اصفهانی .سید مرتضی .بدعت گزاران و مفسران به رای،انتشارات فرهنگ قران .1380 ه.ش ص 59
[4]اصفهانی مجلسی دوم .محمدباقربن محمد تقی .مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول ،انتشارات دارالکتب الاسلامیه .26 جلد .تهران .1404 ه.ق .ج 11 .ص 78
بررسی دیدگاه های گوناگون درتعریف بدعت
1. برخی از حنبلی ها به خصوص سلفی ها [1] و برخی در میان حنفی ها هر پدیده بعد از پیامبر را بدعت دانسته اند مثلا در عباراتشان هر نو آوری راحرام دانسته اند وگفته شده که حنفی ها اعتقاد مخالف با آن چه از ناحیه رسول خدا مشهور شده را بدعت می دانند[2].
2. در دیدگاه دیگری برخی از فقیهان امامیه پذیرفته اند که هر پدیده بعد از زمان رسول خدا بدعت است ولی بدعت را به شایست و ناشایست تقسیم میکنند[3] . از اهل سنت شافعی و پیروانش طرفدار این تقسیم بندی هستند .[4]
3.نظریه سوم مثل نظر علامه مجلسی است که عملی را بدعت میداند که به قصد عبادت و مشروعیت و اطاعت شارع انجام پذیرد.
4.دردیدگاه چهارم یک سری قیود در تعریف بدعت وارد کرده و قلمرو آن را حتی از تعریف دوم هم محدودتر می کند، طبق این نظر بدعت عبارت است از چیزی که در دین وارد شده ولی دارای دو ویژگی است.
* اصل و اساسی در شریعت نداشته باشد
*به عنوان طریق شرعی وانمود گردد[5].
[1]شیرازی ،ناصر مکارم ،دائره المعارف فقه مقارن ،انتشارات مدرسه امام علی علیه السلام،قم،۱۴۲۷ه.ق. ص۷۱
[2].سعدی .ابوجیب .همان، ص 32
[3]عاملی .محمدبن مکی .شهیداول .القواعد و الفوائد ،2جلد.کتابفروشی مفید .قم . ج 2 ، ص145و146
[4]سبحانی .شیخ جعفر.البدعة و آثارها ص 27
[5]،یعقوب علی برجی، همان، ص 4
1- «آن چیزی که در اصل شرع دلیلی برای آن وجود ندارد ولی چیزی که در شرع دارای دلیل است از جهت شرعی بدعت نیست اگرچه از جهت لغوی بدعت است» [1].
2- «بدعت چیزی است که بدون مثال قبلی ایجاد شده و در شرع در مقابل سنت است ومورد مذمت می باشد.»
3- « البدعه ما أحدث و لیس له أصل فی الشرع و ماکان له أصل یدل علیه الشرع فلیس ببدعه» بدعت امرجدیدی است که برای آن دلیلی در شریعت نباشد و اگر دلیلی بر آن در شرع باشد بدعت نیست .[2]
این دو مورد اخیر نظر ابن حجر عسقلانی است .
4- «بدعت آن چیزی است که دلیل شرعی بر آن اقامه نشده است که یا واجب است یا مستحب وفرقی ندارد که در زمان رسول خدا انجام شده یا نه» ،این نظر ابن حجر هیثمی است.
5- «بدعت آنچیزی است که در دین ایجاد شده بر خلاف آنچه رسول خدا واصحاب بر آن هستند از عقیده یا عمل».این نظر شیخ عیثمین است . [3].
6- شاطبی می گوید :« بدعت در دین چیز اختراع شده ای است که به گمراهی می کشاند وبدعتگذار قصد می کند با سلوک بر بدعت، آن چیزی را که با طریق شرعی قصد می کند».[4]
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]الامام الحافظ زین الدین ابی الفرج عبدالرحمن بن شهاب الدین البغدادی .جامع العلوم الحکم ، فی شرح خمسین حدیثا من جوامع الکلم ، ص160
[2]احمدبن علی بن هجرابوالفضل العسقلانی الشافعی.فتح الباری .شرح صحیح البخاری،دارالمعرفه .بیروت 1379 ه.ق. ج17 ، ص 19 و ج 5 ص 156
[3]ابوالمنذر محمود بن محمد المنیاوی ا.لبدعة الشرعیه .المکتبه الشامله مصر چاپ اول ، ۱۴۳۲ه.ق .ص21
[4]الشاطبی .الاعتصام ، 2 جلد.بیروت.1416 ه.ق .ج1 ، ص37