ویژگیهای منافقين در قرآن
سپس به ویژگیهای آنها اشاره می کند که نخستین آنها داعیه اصلاح طلبی است در حالی که مفسد واقعی همانها هستند: «هنگامی که به آنها گفته شود در روی زمین فساد نکنید می گویند ما فقط اصلاح کننده ایم (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَاتُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوآ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ)!»
قرآن در آیه بعد می گوید: «بدانید اینها همان مفسدانند و برنامه ای جز فساد ندارند ولی خودشان هم نمی فهمند (أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلکِن لَّایَشْعُرُونَ)».
بلکه اصرار و پافشاری آنها در راه نفاق و خو گرفتن با این برنامه های زشت و ننگین سبب شده که تدریجاً گمان کنند این برنامه ها مفید و سازنده و اصلاح طلبانه است؛ و گناه اگر از حد بگذرد، حسّ تشخیص را از انسان می گیرد، بلکه تشخیص او را واژگونه می کند، و ناپاکی و آلودگی به صورت طبیعت ثانوی او در می آید.
نشانه دیگر این که: آنها خود را عاقل و هوشیار و مؤمنان را سفیه و ساده لوح و خوش باور می پندارند، آنچنان که قرآن می گوید: «هنگامی که به آنها گفته می شود ایمان بیاورید آن گونه که توده های مردم ایمان آورده اند، می گویند آیا ما همچون سفیهان ایمان بیاوریم (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُوا کَمَا ءَامَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا ءَامَنَ السُّفَهَاءُ)!»
و به این ترتیب، افراد پاکدل و حق طلب و حقیقت جو را که با مشاهده آثار حقّانیت در دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و محتوای تعلیمات او سر تعظیم فرود آورده اند، به سفاهت متّهم می کنند و شیطنت و دورویی و نفاق را دلیل بر هوش و عقل و درایت می شمرند. آری در منطق آنها عقل، جایش را با سفاهت عوض کرده است؛ لذا قرآن در پاسخ آنها می گوید: «بدانید سفیهان واقعی آنها هستند امّا نمی دانند (أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلکِن لَّایَعْلَمُونَ)!»
آیا این سفاهت نیست که انسان خطّ زندگی خویش را مشخّص نکند و در میان هر گروهی به رنگ آن گروه در آید و به جای تمرکز و وحدت شخصیّت، دو گانگی و چند گانگی راپذیرا گردد، استعداد و نیروی خود را در طریق شیطنت و توطئه و تخریب به کار گیرد، و در عین حال خود را عاقل بشمرد!
سومین نشانه آنها آن است که هر روز به رنگی در می آیند و در میان هر جمعیّتی با آنها همصدا می شوند، آنچنان که قرآن می گوید: «هنگامی که افراد باایمان را ملاقات کنند می گوید ایمان آوردیم (وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا)».
«اما هنگامی که با دوستان شیطان صفت خود به خلوتگاه می روند می گویند ما با شماییم (وَإِذَا خَلَوْا إِلَی شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ)!»
«و اگر می بینید ما در برابر مؤمنان اظهار ایمان می کنیم ما مسخره شان می کنیم (إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ)!»
سپس قرآن با یک لحن کوبنده و قاطع می گوید: «خدا آنها را مسخره می کند (اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ)!»
«و خدا آنها را در طغیانشان نگه می دارد تا بکلّی سرگردان شوند (وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ )!»
آخرین آیه مورد بحث، سرنوشت نهایی آنها را که سرنوشتی است بسیار غم انگیز و شوم و تاریک چنین بیان می کند:
«آنها کسانی هستند که در تجارتخانه این جهان، هدایت را با گمراهی معاوضه کرده اند (أُوْلئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَهَ بِالْهُدَی).»
و به همین دلیل «تجارت آنها سودی نداشته (بلکه سرمایه را نیز از کف داده اند!) (فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ).» «و هرگز روی هدایت را ندیده اند (وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ).»
مشاهده شده توسط سليماني(نويسنده وبلاگ) در كتاب چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسیر پر ارزش نمونه، ص: 17