یکی دیگر از احکام مشترک قاعده صلح در فقه حقوق مشروع بودن صلح ابتدایی است ودلائلی برای آن اقامه شده است. این دلایل متقن وقابل قبول است .در عبارت زیر این دلایل را از دیدگاه فقها بیان می کنیم.
دليل اوّل: اجماع
يكى از مهمترين دلايل صحت عقد صلح ابتدايى نزد فقيهان شيعه، اجماع مىباشد. بيشتر فقيهان براى احراز اجماع شيعه بر عدم اشتراط، دست به تأويل تعاريف قدما زدهاند و چنان كه پيش تر بیان شد فصل خصومت را حكمت تشريع عقد صلح دانستهاند نه علّت آن، تا عقد صلح پيوسته نيازمند موضوع خصومت و نزاع نباشد.1
شهيد ثانى قبل از آن كه در باب صلح وارد مباحث منازعات شوند، در توجيه طرح اين مباحث در ضمن كتاب صلح مىنوبسند:«چون صلح بر حسب اصل و ريشۀ خود براى قطع نزاع ميان متخاصمين تشريع شده است، و بعد از اين به عقد مستقلى كه متوقف بر پيشينۀ خصومت نيست تبديل گرديده، از اين رو احكام تنازع در ضمن اين كتاب طرح مىشود.» .2
دكتر امامى نيز به اين تحوّل در ماهيت عقد صلح تصريح مىنمايد: «صلح در ابتدا فقط در مورد رفع اختلافات به كار مىرفت، ولى به تدريج ماهيت خود را تغيير داد و مانند معاملۀ مستقلى در رديف عقود معيّنۀ ديگر در آمد و توانست مانند شروط ضمن عقد در مقام معاملات مختلفه در رفع احتياجات اجتماعى به كار رود.»3
برخى از فقيهان ضرورت پيشينۀ خصومت و نزاع را به طور مطلق در عقد صلح نفى كرده از سوى ديگر كلام برخى از فقها از جمله فاضل مقداد حاکی از آن است که: «عقد صلح براى قطع نزاع تشريع شده وقطع نزاع غايت اين عقد است كه غالباً به همراه آن مىباشد، چه خصومت پيشينى وجود داشته باشد، و يا وجود نداشته باشد، یامقدّر باشد به گونهاى كه اگر عقد صلح نباشد خصومت به وجود مىآيد. مانند صلح برعين مجهول، كه اگر عقد صلح محقّق نگردد غالباً نزاع به وجود مىآيد»4
صاحب رياض مىگويد: مىتوان از اين اشكال اين گونه رهايى يافت كه ميان امت هيچ كس قول به تفصيل نداده و هركس صلح را در نزاع متوقّع كه تحقّق خارجى نيافته جارى ساخته است، آن را در فرضى كه نه خصومت و نزاع محقّقى است و نه نزاع متوقّع نيز روا مىداند.»5
قسمتی از پايان نامه خانم اعظم خطيري(طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها)
1. جمعى از مؤلفان،مجله فقه اهل بيت (عليهم السلام،ج34، ص122
2.زین الدین ،العاملی ، مؤلف مجمع الفکر الاسلامی، جلد دوم،طبعه الرابعه، 1428 ه ق، ص441
3.حسن ،امامى ،همان ، ج 2، ص 320
4. محمد حسين بن على بن محمد رضا، عاملی آل كاشف الغطاء، تحرير المجله، ج 2، ص 36.
5.عاملى، سيد جواد بن محمد، حسينىعاملى، مفتاح الكرامه، ج 5ص454