• خانه 
  • ورود 
  • تماس  

​آخرت گرایی از موضوعات مهم نامه 31 نهج البلاغه

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

آخرت گرایی از موضوعات مهم نامه 31 نهج البلاغه به امام حسن مجتبی علیه السلام


مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْيَا عَنِّي‏ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَيَّ

و براى تو در رابطه با هر دو جهان مثلها زدم تا به آنها پندگيرى و بر اصول آن گام بردارى.

مثل دنیا آزموده:

داستان آنان كه دنيا را آزموده ‏اند داستان مسافرانى است كه در جايى خراب و همراه با قحطى و تنگى منزل گرفته‏اند، و عزم رفتن به منطقه‏اى پر نعمت و لذت و محلّى سرسبز و خرم نموده‏اند، رنج راه، و فراق يار، و سختى سفر، و ناگوارى طعام را تحمل كرده، تا به خانه فراخ، و منزلگاه امنشان درآيند، بنابراين از آن هم سختى‏ها دردى نمى‏چشند، و خرج این سفر را خسارت نمى‏بينند، و چيزى نزد آنان از آنچه وجودشان را به منزل هميشگى و جاويدشان نزديك كند محبوبتر نيست.

مثل مغرور به دنیا :

و مثل مردمى كه مغرور به دنيا شدند مثل مسافرانى است كه در منزلى آباد و پرنعمت بودند و از آنجا به سوى محلى خشك و خراب و بى‏آب و گياه بار سفر بندند، پس چيزى نزد آنان ناخوشايندتر و سخت‏تر از جدايى از آنچه در آن بودند و رسيدن به جايى كه به جانب آن روى مى‏آورند و بدان‏جا مى‏رسند نيست.

1) پسرم! معلومت باد براى آخرت‏ آفريده شده ‏اى نه براى دنيا،

2) و براى فنا نه براى بقا،

3) و براى مرگ نه براى حيات،

4) در منزلى هستى كه بايد از آن كوچ كنى،

5) و جايى كه از آن به جاى ديگر برسى،

6) در خطبه 28 آگاه باشيد كه امروز روز تمرين، و فردا زمان مسابقه است، پاداش و جزاى برنده، بهشت و فرجام بازنده، آتش است‏.

حجت الاسلام دکتر علی حق شناس استاد مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها

 10 نظر

خطابه زينب (س ) در دار الاماره ابن زياد

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

زينب كبري (س ) نه تنها با مردم كوفه سخن گفت و آنان را بر كار زشتي كه مرتكب شده بودند ملامت و عتاب كرد، كه در دارالاماره ((ابن زياد)) نيز چنان نيرومندانه ايستاد و سخن پرخاشگرانه گفت و آن پليد را كه سرمست پيروزي (پنداري ) بود، حقير و كوچك شمرد كه توان سخن گفتن را از او گرفت .

ابن زياد براي اينكه زينب كبري (س ) را كوچك بشمارد، رو به آن حضرت كرده و گفت : خداي را شكر، كه شما را رسوا نمود و مردان شما را كشت و وحي و اخبارتان را دروغ گردانيد!!

زينب (س )، اين مرد آفرين روزگار، بي آنكه هيبت مجلس در روح بلندش كوچك ترين تاءثيري گذارد، با نگاهي تحقيرآميز، در پاسخ فرمود:

((الحمد لله الذي كرمنا بنبيه و طهرنا من الرجس تطهيرا. انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا. ثكلتك امك يا ابن مرجانة ))؛ حمد و سپاس خدا را كه ما را به وسيله پيامبرش گرامي داشت و از هر پليدي و آلودگي پاك و مبرا ساخت و همانا شخص ‍ تبه كار رسوا مي شود و بدكار دروغ مي گويد و او غير از ماست مادرت به عزايت بنشيند، اي فرزند مرجانه !))

عبيدالله در حالي كه از خشم ، رگ هاي گردنش پر از خون شده بود، با مسخره گفت : چگونه ديدي كار خدا را درباره برادرت و خاندانت ؟

زينب (س ) با همان بي اعتنايي فرمود:

((ما راءيت الا جميلا اولئك قوم كتب الله عليهم القتل فبرزو و الي مضاجعهم و سيجمع الله بينك و بينهم فتختصمون عنده فانظر لمن الفلج يابن مرجانة ))؛ هر چه ديدم (چون در راه خدا بود) زيبايي و خير بوده است .

آنان گروهي بودند كه خداوند كشته شدن را بر آنها نوشته بود و از اين روي (مردانه ) به قتلگاه خويش شتافتند و زود است كه خداوند تو و آنها را در يك جا جمع كند و در پيشگاه او محاكمه شويد، تا معلوم شود حق با كيست اي پسر مرجانه !))(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص131

(1)ره توشه راهيان نور، ص 266 و 267.

 2 نظر

خطابه زينب (سلام الله علیها ) در كوفه

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

پس از شهادت امام حسين (ع )، بلافاصله امانت بزرگ پي گيري راهش ، به دوش زينب كبري (س ) گذارده شد و او با سخنان آتشين خود، خفتگان را بيدار و ياغيان و سركشان را رسوا مي كرد.

هنگامي كه كاروان اسيران ، در آن جو پر از ظلم و خفقان به كوفه رسيد، زنان و مردان و كودكان كوفه در دو طرف مسير صف كشيده بودند و نظاره مي كردند. برخي ناراحت و برخي بهت زده و گروهي نيز از شدت تاءثر اشك مي ريختند. حضرت زينب نگاهي به مردم افكند و با اشاره خواست همه سكوت كنند. آن گاه با شجاعتي بي نظير و علي وار به سخنراني ايستاد:

((هان ، اي مردم كوفه ! اي اهل نيرنگ و فريب ! گريه مي كنيد؟!اي كاش هيچ گاه اشك چشم هايتان تمام نشود و هرگز ناله هايتان خاموش نگردد. همانا مثل شما مثل زني است كه رشته خويش را پس از خوب بافتن ،

پنبه نمايد. شما سوگندهاي خود را دست آويز فساد، در ميان خويش قرار داديد.

((هان ! آگاه باشيد! چه بد است آن بار گناهي كه بر دوش ‍ گرفته ايد.

و عار شديد ننگي كه هيچ گاه لكه آن از دامن خود نتوانيد شست و چگونه مي توانيد اين ننگ را بشوييد كه نواده خاتم پيامبران و معدن رسالت را كشتيد، در حالي كه او مرجع رفع اختلافها و راهنماي زندگي تان بود و سرور و سالار جوانان اهل بهشت . گناهي بس ‍ بزرگ و كاري بسيار شوم مرتكب شده ايد.

((آيا تعجب مي كنيد اگر آسمان خون ببارد؟ آگاه باشيد كه چه بد و زشت بود آنچه نفستان به شما فرمان داد كه هم خدا را بر شما خشمگين نمود و هم در عذاب جاودانه خواهيد بود.

((آيا مي دانيد كه كدام جگري را شكافتيد؟ و چه خوني را ريختيد؟ و كدام پرده نشيناني را از پرده بيرون كشيديد؟ كاري بس ‍ زشت و منكر مرتكب شديد كه نزديك است آسمان ها از هول آن فرو ريزند و زمين بشكافد و كوه ها از هم متلاشي گردند.))(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص130

(1)ره توشه راهيان نور، ص 265 - 266.

 2 نظر

مسير اهل بيت از كوفه تا شام

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

باري ، خاندان پيامبر (ص ) را به سوي شام حركت دادند. مسيري كه براي بردن آنها از كوفه تا شام انتخاب كرده بودند، دوازده شهر يا قصبه و قريه بود كه برخي نام آنها را به اين شرح نوشته اند: تكريت ، لينا، جهينه ، موصل ، سينور، حماه ، معره نعمان ، كفر طاب ، حمص ، بعلبك ، دير راهب و حران .

برخي ديگر از اين مناطق نيز نام برده اند: قادسيه ، حرار، عروه ، ارض صلينا، وادي نخله ، ارمينا، كحيل ، تل عفة ، جبل سنجار، عين الورد، دعوات ، قنسرين و حلب ، كه جمعا بيست و پنج منزل و جايگاه مي شود و برخي هم تا چهل مكن نام برده اند كه در بيشتر اين شهرها يا قصبات وقتي ماءموران پسر زياد و همراهان وارد مي شدند و مردم با آگاهي از ماجرا و وضع اسيران همراهشان ، و آنها را مي شناختند، با عكس العمل شديد و تنفر و انزجار اهالي و ساكنان رو به رو مي شدند و بر يزيد و كشندگان امام (ع ) نفرين و لعنت مي فرستادند حتي در برخي از جاها برخوردهايي هم ميان آنان و ماءموران رخ مي داد، در چند جا نيز آنها را به شهرها و قصبه ها راه ندادند. در كتابهاي معتبر تاريخي از بانوي بزرگوار ما حضرت زينب (س ) در طول اين راه سخني و يا خطبه اي نقل نشده است . البته در پاره اي از نقلهاي غير معتبر آمده است كه آن مكرمه در قادسيه چند شعر به صورت مرثيه خوانده است مانند:

ماتت رجالي و افني الدهر ساداتي

و زادني حسرات بعد لو عاتي

يسيرونا علي الاقتاب عارية

كاءننا بينهم بعض الغنيمات

عزّ عليك رسول الله ما صنعوا

باهل بيتك يا نور البريات

يزيد سرمست و مغرور و دار و دسته او كه شهادت امام (ع ) و ياران او را پيروزي بزرگي براي خود مي پنداشتند براي ورود خاندان آن حضرت به صورت اسيران جنگي جشن و چراغاني مفصلي ترتيب داده بودند و هر گوشه شهر را به نحوي آذين بسته و دسته هاي خواننده و نوازنده را در نقاط مختلف شهر مستقر ساخته و به شادي و پايكوبي واداشته بودند.

از سهل بن ساعدي نقل شده است كه مي گويد:

آن روز من از شام مي گذشتم و مي خواستم به بيت المقدس بروم . با مشاهده آن منظره متحير شدم و هر چه فكر كردم كه اين چه عيدي است كه مردم اين گونه شادي مي كنند و من از آن بي اطلاعم متوجه نشدم تا آنكه با جمعي روبه رو شدم كه با هم گفت و گو مي كردند. از آنها پرسيدم : آيا شما عيدي داريد كه من نمي دانم ؟!

گفتند:اي پيرمرد! مثل اينكه در اين شهر غريب هستي ؟

گفتم : من سهل بن سعد هستم كه افتخار درك محضر رسول خدا (ص ) را داشته و آن حضرت را ديده ام .

گفتند: اي سهل ! عجب اين است كه از آسمان خون نمي بارد و زمين اهل خود را فرو نمي برد!

پرسيدم : براي چه ؟ مگر چه شده است ؟

گفتند: اين سر حسين بن علي (ع ) است كه براي يزيد مي آورند… تا آخر حديث .

از كامل بهايي نقل شده است كه : خاندان پيغمبر را سه روز در خارج شهر شام نگه داشتند تا شهر را چراغان و زينت كنند. در اين سه روز شام را به نحوي بي سابقه تزيين كردند. آن گاه گروه بسياري حدود پانصد هزار نفر زن و مرد براي تماشا به استقبال كاروان اسيران از شهر خارج شدند و سركردگان و اميران نيز دف زنان و رقص كنان و پايكوبان حركت كردند…

اين راوي پس از تشريح وضع مردم و جشن و سرور آنها مي نويسد: در آن روز كه چهارشنبه شانزدهم ربيع الاول بود، جمعيت در بيرون شهر به قدري زياد بود كه روز محضر را در يادها زنده مي كرد. براي يزيد بن معاويه سراپرده وسيع و تختي نصب و حاشيه آن را به انواع جوهر مرصع كرده و در اطراف آن كرسيهاي زرين و سيمين نهاده بودند…

به هر صورت از مجموع اين نقل ها معلوم مي شود چه تدارك عظيمي براي اين جشن شوم ديده و چه مراسمي بر پا كرده بودند معلوم است كه در چنين شرايطي بر خاندان مظلوم و داغديده اهل بيت پيغمبر، با ديدن آن مناظره و احوال چه گذشته است !

از بانوي قهرمان ما در اين مراسم و اوضاع و احوال سخني نقل نشده ، مگر پس از ورود به مجلس يزيد، كه آن جا چنان غرور و نخوت او را درهم شكست و او را چنان با چند جمله كوبنده و يك سخنراني پر مغز و فصيح رسوا مي كرد كه مجال هر گونه عوام فريبي و عذر خواهي واداشت ، و چنان حساب شده و دقيق و با قدرت قلب ، او را به محاكمه كشيد كه عموم محدثان و مورخان شجاعت آن حضرت را در اين محاكمه كشيدن و گفت و گو ستوده اند.(1)

از بانوي قهرمان ما در اين مراسم و اوضاع و احوال سخني نقل نشده ، مگر پس از ورود به مجلس يزيد، كه آن جا چنان غرور و نخوت او را درهم شكست و او را چنان با چند جمله كوبنده و يك سخنراني پر مغز و فصيح رسوا مي كرد كه مجال هر گونه عوام فريبي و عذر خواهي واداشت ، و چنان حساب شده و دقيق و با قدرت قلب ، او را به محاكمه كشيد كه عموم محدثان و مورخان شجاعت آن حضرت را در اين محاكمه كشيدن و گفت و گو ستوده اند.(2)

(1)زينب عقيله بني هاشم ، ص 91- 93

(2)زينب عقيله بني هاشم ، ص 91- 93

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص128

 1 نظر

گشودن چشم به چهره مبارك امام حسين علیه السلام

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

حضرت آيت الله مرعشي (ره ) فرمودند: وقتي كه حضرت فاطمه (س ) قنداقه حضرت زينب (س ) را به محضر رسول الله (ص ) برد؛ اين نوزاد عزيز فاطمه (س ) چشم مبارك را براي هيچ كدام از اهل بيت باز نكرد و تنها وقتي قنداقه در بغل امام حسين (ع ) قرار گرفت ، چشم مباركش را گشود!

و افزودند: در مجلس يزيد - عليه اللعنة و العذاب - نيز سر مبارك آقا از فراز نيزه به تمام اسرا نگاه كرد، ولي وقتي كه مقابل حضرت زينب كبري (ع ) رسيد، چشمها را روي هم گذاشت و از گوشه هاي چشم مباركش اشك جاري شد. گويي مي خواست فرموده باشد كه : خواهر عزيز، از اينكه اين همه محبت به يتيمانم كرده ايد، ممنون شما هستم ، و بيش از اين مرا خجل مكن .(1)

منبع: عباس عزیزی،کتاب:دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع)، چاپ چهارم،1381 ،ص127

(1)چهره درخشان قمر بني هاشم ص 87و88

 1 نظر

رقیه سوخته دل

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

متن مقتل این جوری میگه:سر مطهر رو آوردن در حضور اون مظلومه گذاشتند،پرده رو از رو سر برداشت،پرسید:ما هذا رأس؟این سركیه؟گفتند: هذا رأس أبوک.سر باباته. خود را بر آن سر مطهر انداخت شروع كرد صورت پدر رو بوسیدن،به سر و سینه زدن،اینقدر با دستای كوچیك خودش به دهان زد،دهان پر خون شد و گفت: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ، محاسنت رو كی با خونت رنگ كرده؟ یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ؟ رگ های گردنت رو كی بریده؟ یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ بابا من سه ساله هستم یتیم شدم. كی من رو بزرگ كنه؟ بعد شروع كرد به گلایه كردن:بابا نگامون كن، یا أبتاهُ، منْ للنّساءِ الحاسرات؟ زن هارو نگاه كن معجر ندارن! یا أبتاهُ، منْ للْأَرامِلِ المسْبیّاتِ؟ پدر جان، چه كسی دادرسی از این زنان بیوه و اسیر می كند؟ یا أبتاهُ، منْ للْعیونِ الْباكیاتِ؟ چشم های گریون مارو نگاه كن! یا أبَتاهُ، مَنْ لَلشُّعورِ الْمَنْشورات؟نگاه كن ببین موهامون چه وضعی داره. یا أبتاهُ، منْ بَعْدكَ واخَیْبَتاهُ؟ یا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ؟ بابا جان تو رفتی ما بی چاره شدیم! یا أبتاهُ، لَیْتنی كُنت لَك الْفِداء. ای بابا كاش من برات می مردم. یا أبتاهُ، لَیْتنی كَنت قَبل هذا الْیَومِ عمیاءَ. بابا جان كاش من كور می شدم تو رو اینجوری نمیدیدم
توضیحش هم این یك خطه:
ساربان ضربه ی دستش چقدر سنگین است
تازه انگشتر او سنگ یمن هم دارد
زخم های سر و روی پدرش را كه شمرد
گفت با عمه چرا زخم دهن هم دارد؟
حسین……
بابا جان كاش من زودتر از این از دنیا می رفتم، من تو رو این طوری نمیدیدم،هی گریه كرد،اشك می ریخت،نفسش به شماره افتاد، گریه راه گلوش رو گرفت: مثل مرغ سر كنده گاهی سر رو طرف راست بعد طرف چپ میگذاشت،میبوسید ناله میكرد،ریش پر خون پدر رو میگرفت پاك میكرد،حسین،همیشه بدنش تازه است،بس كه سر تر و تازه بود،هی خوت می آمد جاری میشد، زن ها دورش رو گرفتند،گفت: بابا این زنهای جوون مرده چه كنند،شیون از همه بلند شد. ثم إنها وضعت فمها على فمه الشریف و بکت طویلا،قشنگ ببین بچه سه ساله سر زخمی بغل كرده. آروم آروم لبش رو رو لب بابا گذاشت،شروع كرد لب بابا رو مكیدن، همینطوری آروم آروم سرش رو زمین گذاشت،صورت رو صورتش بود،اینقده گریه كرد دیدند،آخرهای گریه دستش باز شد،سر غلتید یه طرف رقیه یه طرف، ای حسین………
چقدر زخمی ِ چشمات بمیرم برات
چقدر خونی ِ لبهات بمیرم برات
شبیهه خودم پریشون و پر خون ِ موهات بمیرم برات
حالا بعداز اون همه عذاب توی آغوشم یكم بخواب
به چشم كسی خواب نیومده بعد از اون مجلس شراب
ناله میزم وای وای كریه میكنم های های
نگفته بودی با سر میای بابا نگفته بودی با سر میای

دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ

 

 3 نظر

مراقبت از خانواده

16 آبان 1395 توسط مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر

لا حول ولا قوه

امام علی علیه السلام فرمودند: یا کُمَیْلُ! سَمِّ کُلَّ یَوْم بِاسْمِ اللهِ، وَ قُلْ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ، وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللهِ، وَ اذْکُرْنا وَ سَمِّ بِاَسْمائِنا وَصَلِّ عَلَیْنا، وَ اَدِرْ بِذلِکَ عَلى نَفْسِکَ وَ ما تَحُوطُهُ عِنایَتُکَ، وَ تُکَفُّ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ اِنْ شاءَ اللهِ؛ اى کمیل! هر روز را با یاد خدا آغاز کن و ذکر «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» را هر روز فراموش نکن، و توکّل بر خدا بکن (هر روز «تَوَکَّلت عَلَى الله» بگو) و همه روز یادى از ما کن (و صلوات بر ما بفرست). سپس به خودت و خانه ات و خانواده ات فوت کن. (با انجام این اعمال) به فضل خداوند از شرّ آن روز ایمن خواهى بود(1).
شرح حدیث:
انتخاب این جمله هاى چهارگانه و گذاردن آن ها در کنار هم، بى جهت و تصادفى نیست. بلکه به خاطر رابطه اى است که با یکدیگر دارند.
امّا «بسم الله الرحمن الرحیم» به خاطر این که هر کارى در فرهنگ اسلامى باید با یاد و نام خداوند شروع گردد و هر کار باارزشى بدون آن آغاز شود به سرانجام نمى رسد.
و امّا تکرار «لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ» در هر روز بدین جهت است که باور کنیم تمام قوّت ها و قدرت ها از اوست، و حایل و مانع بین ما و ناملایمات نیز آن قادر مطلق مى باشد. ما بدون اتّکا بر او نه توان انجام کارى را داریم و نه نیروى دفع موانع.
و امّا واگذارى همه امور به خداوندِ عالمِ بر سرّ و آشکار و توکّل بر آن قدرت مطلق، بدین جهت است که با تمام وجود به درگاهش عرض کنیم: «خدایا! ما از خود چیزى نداریم و بدون تکیه بر لطف تو و توکّل بر قدرت و علم تو، قادر بر هیچ کارى نیستیم. هر چه هست از ناحیه تو و به دست توست».
و بالاخره در پایان با جمله اى کوتاه، به چهارده معصوم (علیهم السلام) متوسّل شویم. مثل این که گفته شود:
«اَللّهُمَّ صَلّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِه وَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ الاَْئِمَّةِ الْمَعْصُومینَ».
انسان با انجام این اعمال چهارگانه و اعتقاد به مضامین آن، هر روزه از شرّ آن در امان خواهد بود، از هر شرّى; هم شرّ نفس خویشتن و هم شرّ شیاطین جنّ و انس و هم آفات و بلاها و حوادث گوناگون و خلاصه از هر نوع شرّى در امان خواهد بود.

تخلّق به صفات الله
مسأله مهمّ در اذکار الله تخّلق به ذکرهاست؛ یعنى ذکر نباید صرفاً لقلقه زبان باشد، بلکه باید در روح و جان انسان نفوذ کند و اثر بگذارد و انسان را به رنگ خودش درآورد. یک قطعه آهن سیاه سرد وقتى که در درون آتش نهاده مى شود به رنگ آتش درمى آید و متخلّق به خُلق آتش مى گردد. بنابراین، ما هم که این ذکرها را تکرار مى کنیم باید همراه با تکرار آن، تدریجاً پلى از زبانمان به قلبمان بزنیم و مضامین آن را باور کنیم.

دیده شده توسط نویسنده وبلاگ در کتاب تبلیغ

پی نوشت:
1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 412.

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 82
  • 83
  • 84
  • ...
  • 85
  • ...
  • 86
  • 87
  • 88
  • ...
  • 89
  • ...
  • 90
  • 91
  • 92
  • ...
  • 501

تبادل لینک

جستجو

معرفی اساتید مرکز

معرفی مرکز تخصصی

مرکز تخصصی نرجس خاتون (س) در سال تحصیلی 1376 فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز در حال حاضر دارای 114 طلبه جاری در دوره حضوری و غیر حضوری در رشته تفسیر و تعداد 10نفر از اساتید مبرز و مهذب می باشد. شایان ذکر است این مرکز دارای رتبه اول المپیاد علمی آموزشی کشوری در سال 97-96 و نیز رتبه دوم المپیاد علمی آموزشی،کشوری در سال 96-95 و رتبه اول کشوری چهارمین دوره مسابقات پژوهشی رشد می باشد. شماره تماس: 03145349406

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین

ابزار نظرسنجی

نظرسنجی

پر بیننده ترین مطالب

  • علامه حلی (5.00)
  • هم رتبه حضرت موسي در بهشت (5.00)
  • ده چرا در زندگی مردم (5.00)
  • رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رییس جمهوری آفریقای جنوبی (5.00)
  • دعوت به سوی اصلاح جامعه و تربیت صالح (5.00)

السلام علیک

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

موضوعات

  • همه
  • آموزش
  • آیينه خدا
  • اخبار مرکز تخصصی
  • اهل بیت علیهم السلام
    • امام حسن علیه السلام
    • امام حسین علیه السلام
    • امام علی علیه السلام
    • امام مهدی عجل الله تعالی فرجه
    • امام کاظم علیه السلام
    • حضرت زهرا سلام الله علیها
  • بانوی کربلا
  • برتر از هزار ماه
  • برترین بانوی جهان
  • به قلم طلبه
  • تقویم تاریخ
  • تولید ملی
  • جمعه های دلتنگی
  • خانه ی کتاب
  • خانواده
  • در محضر استاد
  • رأفت
  • روایت
  • سبک زندگی
    • سبک زندگی عاشورایی
    • سبک زندگی فاطمی
  • شهر خوبان
  • عمومی
  • فضائل حضرت علی علیه السلام
  • كوچه باغ شعر
  • ماه شهادت
  • معرفت
  • من انقلابي ام
  • من یک دختر مسلمانم
  • نمونه سؤال
    • اصول مظفر
  • نوروز
  • هدایت
  • همگام با مشاور
    • ازدواج
    • تربیت فرزند
  • ياران ناب
  • پایان نامه ها
  • پژوهش
    • اخبار
    • پايان نامه

آخرین مطالب

  • از خداوند طلب فرزند صالح و سالم کنید.
  • دشمن تمام توانش را گذاشت تا در عرصه فرهنگی ما را زمین بزند
  • برگزاری مراسم جشن به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)
  • فوت مهسا امینی بهانه هدف گرفتن اصل حجاب، اسلام و انقلاب بود
  • هنگام مرگ همه اعمال قطع می شود به جز، سه عمل
  • همایش طلایه داران عفاف و حجاب
  • دحوالارض روزی خاص در ذی القعده
  • بنیانگذار مذهب شیعه
  • نهی از نزدیک شدن به فحشا و منکرات
  • نهی از بی مهری به فرزندان
  • منظور از واژه ی «اف» چیست؟
  • وجوب احسان به والدین
  • بیان حرمت شرک
  • اهمیت پژوهش در کلام مقام معظم رهبری
  • کارگاه تخصصی " مهارت ها، با تاکید بر کاهش تعارضات زناشویی
  • جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) سال 99
  • پنجمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • چهارمین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • سومین نشست "جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی"
  • دومین نشست جریان شناسی منافقین در سیره ی فاطمی

آمار

  • امروز: 777
  • دیروز: 1603
  • 7 روز قبل: 10907
  • 1 ماه قبل: 25757
  • کل بازدیدها: 887009

آرشیو مطالب

  • آبان 1401 (2)
  • مهر 1401 (3)
  • تیر 1400 (2)
  • خرداد 1400 (1)
  • فروردین 1400 (7)
  • بهمن 1399 (6)
  • دی 1399 (8)
  • آذر 1399 (1)
  • آبان 1399 (3)
  • مهر 1399 (4)
  • شهریور 1399 (3)
  • تیر 1399 (9)
  • بیشتر...

خانه ی کتاب

پیوند ها

  • شور شیرین
  • خادم الرضا
  • حضرت عشق
  • کجاست پسرفاطمه(عج)!؟
  • وبلاگ طلایی
  • وبلاگ مذهبی علمدار کربلا
  • ˙•▪●* وبلاگ اهل البیت (ع) *●▪•˙
  • بیت الشهدا
  • علیرضا قهرمان نیا(پژوهشگر رشد فردی و سازمانی)
  • مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها تهران
  • نگاه خدا
  • زمینیانی همچون فرشته
  • چادری ها محبوب ترند
  • باران نور
  • پایگاه چهارده معصوم
  • مادران گمنام
  • سیده نفیسه خاتون
  • مدرسه علمیه الزهرا (س) گلدشت
  • الصلوة
  • قاصدک
  • دختر چادریا
  • آوای شاپرک ها
  • مرکز تحقیقاتی اسلام ناب
  • احیای دین و قرآن-شهدا و دفاع مقدس و نسل جوان متعهد
  • ما را مدافعان حرم آفریدند
  • عشق آسمانی
  • فروشگاه گلد داک
  • امانت های آسمانی
  • مدافعین حرم
  • بررسی مشکلات اجتماعی
  • کانون اهل قلم لرستان
  • وبلاگ شخصی سید موسوی
  • عاشقان حسین علیه السلام
  • مصباح الهدی
  • مدرسه علمیه امام جعفر صادق (ع)
  • فاطر
  • تماس