تربيت اخلاقي مادر
اخلاق براي آدمي كليدي است جهت ورود به دنياي سعادت و وسيله اي براي كنترل و ضبط نفس مي باشد. بسياري از مشكلات و نابسامانيها از طريق اخلاق امكان پذير است. انسان در سايه اخلاق قادر به كنترل خود وهوسهاي شخصي و يافتن توشه اي براي به كاربردن در مسير زندگي مي شود. در اخلاق اسلامي دلگرم به قدرت بي نهايتي مي شود كه حكيم و عليم ولايق پرستش است.[1]
و از آنجا كه دامان مادر نخستين مدرسه و اولين پايگاه تربيتي است، فرزند آنچيزي را كه در اين مدرسه مي آموزد تا پايان عمر در نزدش مي ماند. به گونه اي مي توان گفت كه راه و رسم زندگي بعدي فرزند همان ادامه راه و رسم مادرش مي باشد. فرزندي كه در حال رشد و تكامل است به همراه رشد، مسائل متعددي را از راه چشم و گوش خود ياد مي گيرد ولي آنچه از راه چشم مي بيند از نظر اخلاقي موثرتر است. صدها پند واندرز كه راه گوش بر فرزند القاء مي شود به اندازه ديدن با چشم اثر ندارد. وقتي مادر در حضور فرزندش خلافي را مرتكب مي شود، آن چيزي را كه طفل مي بيند جزء خوي طبيعي او مي شود.[2]
بنابراين مي توان گفت عملي ترين وسيله ي تربيت ارائه يك نمونه ي عملي است و مادر كه به عنوان يك نمونه عملي در مقابل چشم فرزندش حضور دارد، هرگونه رفتار و عملي كه از او سر مي زند در فرزند اثر مي گذارد و تا آخر عمر با فرزندش خواهد بود. فرزند خانواده وضع بيروني مادرو پدر خود را مي بيند و به وسيله ي آن تربيت مي شود. اگر راه و روش آنها مخصوصاً مادر عميق نباشد وخود عملاً به آن توجهي نداشته باشنددر تربيت فرزندشان اثر گذار نخواهد بود.[3]
مثلاً پدر ومادر فرزند خود را نصيحت مي كنند كه دروغ نگويد و با ديگران رفتار خوبي داشته باشد ولي عمل پدر و مادر با آنچه كه مي گويند يكي نيست. در اين صورت فرزند با ديدن چنين رفتارهايي گرفتار دوگانگي مي شود ونه تنها از خود بلكه از هر چه كه نام و عنوان پند و موعظه دارد متنفر مي شود.
[1] علي قائمي، نقش مادر در تربيت فرزندان، ص 140
[2] نوشته Zahed، سايت www.blogfa.com ، نقش مادر در تربيت اخلاقي كودك، فروردين 1390، بازديد 30/4/1396
[3] علي قائمي همان كتاب، ص141
قسمتی از پایان نامه سرکار خانم سميه قهرودي(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها) با عنوان نقش مادر در سعادت جامـعه