ستایش پروردگار و اهل بیت در شعر سعدی
روز بزرگداشت سعدی شیرازی
ستایش پروردگار
سعدی در دیباچه گلستان با نثر دلنشین و آهنگین خود این گونه به ستایش پروردگار می پردازد.
«منت خدای را عزوجل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می رود مُمِدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که به درآید کز عهده شکرش به در آید
بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد
نعمت های پروردگار
سعدی، در دیباچه گلستان، بعد از ستایش پروردگار از نعمت های او این چنین سخن می گوید: باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده.
دوستان را کجا کنی محرومتو که با دشمنان نظر داری
ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خورداری
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
ستایش پیامبر و اهل بیت او
سعدی در دیباچه گلستان پس از ستایش پروردگار، با چند جمله کوتاه و پرمعنا به ستایش پیامبر گرامی اسلام می پردازد و سپس با یک بیت که آن را به عربی سروده، بر محمّد و آل او درود می فرستد، و بدین گون، محبت خود را به این خاندان ابراز می دارد:
بَلَغَ العُلی بِکَمالِهِ، کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ حَسُنَتْ جَمیعُ خِصاله، صلّوا عَلَیْهِ وَ الِهِ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با کمال خود به اوج رسید و تاریکی جهل و نادانی را با نور جمال معرفت خود زائل کرد، اخلاق او، همه نیکوست؛ [پس] بر او و اهل بیت او درود بفرستید.