معنای اصطلاحی عاطفه
عاطفه انجذابی است نفسانی که یک انسان ، نسبت به انسانی دیگر، در خود احساس می کند و می توان آن را به رابطه بین آهن و آهن ربا تشبیه نمود. انسان در چنین حالتی احساس می کند که به طرف انسان دیگری که مورد عاطفه اوست کشیده می شود.[1]
واژه عطف، در فرهنگ عرب که ریشه کلمه عاطفه در بحث ماست،نیز در مفهوم توجه و میل چیزی به چیز دیگر به کار رفته، با این تفاوت که در مفهوم اصطلاحی «عاطفه» مورد نظر ما، عطف و توجه مطلق نیست؛ بلکه، محدود به مواردی است که طرف توجه انسان، یک انسان باشد نه چیز دیگر.[2]
منظور من از عاطفه حالتی از احساس است که از طرفی دارای تحریک جسمانی معین و از طرف دیگر اختلالی نامأنوس در فرآیند خیالی می باشد. من واژهemotion) )را در ترادف با عاطفه به کار می برم و احساسات را در معنایی متفاوت با عاطفه، با آنکه مرز ثابتی ندارد.[3]
قسمتی از پایان نامه خانم انجمنی(طلبه مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی نرجس خاتون سلام الله علیها) با عنوان: آموزه های تربیتی تعابیر عاطفی قرآن پیرامون خانواده
معنای لغوی عاطفه
[1]. محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، مترجم تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری، ج2، قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله علیه ، 1378، ص216.
[2]. همان.
[3] . بنجامین جیمز سادوک، ویرجینیا آلکوت سادوک، پدرو روئیز، خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک، ترجمه دکتر فرزین رضاعی، تهران: ارجمند، 1393، ص278.