ارکان بدعت
افزودن یا کاستن از احکام دینی
رکن نخست بدعت، دستکاری و نوآوری در شریعت است یعنی نسبت دادن چیزی به شریعت که در آن وجود ندارد ، ولی اگر نظریه ای تازه مطرح شودکه دستکاری و نوآوری در شریعت نبوده بلکه تنها نظریه جدید علمی باشد که ارتباطی با شریعت نداشته باشد بدعت به شمارنمیرود اگرچه ممکن است حرام باشد مثل اختلاط زن و مرد باهم در مجلس عقد و عروسی که ارمغان غرب در اواخر دوران قاجار و دوران پهلوی بوده است این بدعتی لغوی است نه شرعی.چون به شرع نسبت داده نمیشود .اما کاری حرام است.اگرچه بدعت نیست یا بازیهای جدیدمثل فوتبال وبسکتبال بدون بردوباخت .
اشاعه بدعت در میان مردم[1]
رکن دوم بدعت این است که اندیشه ای را که به خدا نسبت داده می شود در میان مردم ترویج دهد پس تنها فکر کردن پیرامون یک مسئله اگرچه ممکن است مسئله ای حرام باشد ولی بدعت نیست ، در حقیقت بدعت پخش کردن فکری است که به خدا نسبت داده شده مانند مکتبهای ساختگی در افکار بشر و انحرافات که در مذاهب و ادیان الهی از سوی بشر وارد شده و به نام آنچه از دین است در میان مردم ترویج می شود ؛ افکاری غلط و شیطانی که امروزه در جوامع مختلف با رنگ و لعاب روشنفکری به خورد مردم داده می شود و سکوت بسیاری در برابر این افکار غلط و پیروی کردن از آن انسان را به یاد جعل روایات در مدح خلفا و ذم حضرت علی (ع) در دوران بنی امیه می اندازد و سکوتی که مردم داشتند و بسیاری با ترویج دادنش آن را تایید می کردند.
نبود دلیل عام یا خاص بر مشروعیت آن[2]
رکن سوم بدعت در شریعت آن است که دلیلی بر مشروعیت آن نداشته باشیم چون اگر دلیل داشته باشد دیگر بدعت نیست هر چند چیز نو و جدیدی باشد مثل ساختن هواپیمای جنگی که تحت حکم عام « واعدوالهم ما استعطعتم من قوه» قرار می گیرد و گاه دلیل خاص دارد اما در زمان حضرت رسول اتفاق نیفتاده مثل زلزله و احکام مربوط به آن که قطعا بدعت نیست[3]. بنابراین بدعت در عرف شرع آن چیزی است که بعد از رسول خدا ایجاد شده و نصی بخصوص درباره آن وارد نشده و داخل در بعضی عمومات نمی باشد یا نهی از آن به طور خاص یا عام وارد شده ،پس بدعت شامل چیزهایی نمی شود که در عمومات داخل است مثل ساختن مدارس و نگارش بعضی از کتابهای علمی و مانند لباسهایی که در زمان رسول خدا نبوده و غذاهایی که بعدا درست شده که همگی در عمومات حلیت وارد شده و نهی بر آن نیامده است و آنچه عمر برای نماز خواندن معین کرد که یک حکم عام است ولی رکعات مخصوص به شکل مخصوص در وقت مخصوص را قرار دادکه بدعت می باشد. پس در بدعت بودن فرقی نیست بین اینکه ایجاد کننده بدعت اصل عمل را ایجاد کرده یا خصوصیات عمل را ابداع کرده است ،پس قول عمر که این کار را بدعت پسندیده ای می داند باطل است[4].
قسمتي از پايان نامه خانم سميه حسيني (طلبه مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني نرجس خاتون سلام الله عليها)
[1]سبحانی شیخ جعفر.همان ، ص 40
[2]همان ، ص 40
[3] حسینی اصفهانی .سید مرتضی .بدعت گزاران و مفسران به رای،انتشارات فرهنگ قران .1380 ه.ش ص 59
[4]اصفهانی مجلسی دوم .محمدباقربن محمد تقی .مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول ،انتشارات دارالکتب الاسلامیه .26 جلد .تهران .1404 ه.ق .ج 11 .ص 78