کاروان از کوفه ، راهی شام شد . مشکلات اسارت و دوری پدر ، همجنان رقیه را می سوزاند . در بین راه که سختی بر دختر امام حسین (ع ) فشار آورده بود . شروع به گریه و ناله کرد . و به یاد عزت و مقام زمان پدر ، اشک ها ریخت . گویا نزدیک بود روحش پرواز کند و در آن… بیشتر »

  باري ، خاندان پيامبر (ص ) را به سوي شام حركت دادند. مسيري كه براي بردن آنها از كوفه تا شام انتخاب كرده بودند، دوازده شهر يا قصبه و قريه بود كه برخي نام آنها را به اين شرح نوشته اند: تكريت ، لينا، جهينه ، موصل ، سينور، حماه ، معره نعمان ، كفر طاب ، حمص… بیشتر »

زینب (س ) از کجاوه روی آورده سر برادرش را دید و به سختی پیشانی خود را به چوب جلو کجاوه زد ، تا اینکه دیدم خون از زیر مقنعه و روسری او بیرون می‌شد ، و تکه پارچه ای را به آن خون اشاره نمود ، یعنی تکه پارچه ای روی آن زخم نهاد . ناگفته نماند : علیا حضرت… بیشتر »

امام سجاد (ع ) می فرماید : در روز عاشورا ، وقتی پدرم را کشته و به خون آغشته دیدم و مشاهده کردم که فرزندان آن حضرت با برادران و عموهای خود به شهادت رسیده اند و از سوی دیگرزنان و خواهران را مانند اسیران روم و ترک مشاهده کردم ، فوق العاده نگران و ناراحت… بیشتر »

سكينه ، دختر امام حسين (ع ) نعش پدر را در آغوش گرفت ، هر چه كردند پدر را رها كند، ممكن نشد؛ تا آن كه عده اي اعراب آمدند و به عنف و جبر او را از بدن بابايش جدا كردند. از سكينه خاتون نقل شده است كه در همين حال شنيدم پدرم مي فرمود: شيعتي ما ان شربتم ماء… بیشتر »

در كتاب ((مبكي العينون )) آمده : در شب شام غريبان ، حضرت زينب (س ) در زير خيمه نيم سوخته ، اندكي خوابيد، در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا(س ) را ديد. عرض كرد: مادرجان ، آيا از حال ما خبر داري ؟! حضرت فاطمه زهرا (س ) فرمود: تاب شنيدن ندارم . حضرت زينب… بیشتر »

در بعضي از مقاتل آمده : زينب (س ) خم شد و بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روي حلقوم بريده برادر نهاد و مي بوسيد و مي گفت : ((اخي ! لو خيرت بين الرحيل و المقام عندك لاخترت المقام عندك و لو ان السباع تاءكل من لحمي ))؛ اي برادرم ! اگر مرا… بیشتر »