مفهوم لغوي و اصطلاحی سعادت
مفهوم لغوي سعادت
سعادت در لغت به اين معنا لحاظ شده است:
«سعد اصلي است كه دلالت بر نيكويي و سرور مي كند برخلاف نحس، پس سعد به معناي نيكويي در امور است.[1]
سعد علاوه بر نيكويي به معناي مساعدت و معاونت نيز بيان شده است و شقاوت مخالف سعادت و نحس و نقيض سعد ونيكويي دانسته شده است.[2]
1. خوشبخت، نيك بخت، اقبالمند[3]
2. نيك بخت، خوشبخت[4]
3. نيك بخت، خوشبخت، بختيار[5]
و متضاد كلمه سعادت شقاوت مي باشد به معناي بي اقبال، بيطالع، شوربخت، شقي.
تعريف اصطلاحي سعادت
يعني رسيدن خيري كه سبب كمال و لذت مي شود. انسان كه از روح و جسم تركيب يافته، سعادتش به اين است كه به حسب قواي بدني و روحي به خير برسد و لذت ببرد. در مقابل آن شقاوت است يعني اين خير را دارا نباشد و از آن محروم گردد. واژه ي خوشبختي در همه ي نظام ها، اسلامي يا غير اسلامي يك مفهوم مقايسه اي است و به معني دوام لذت و يا دوام نسبي لذت مي باشد.[6]
علما در تفسير سعادت مي گويند: سعادت يعني رسيدن به هر نوع كمال ممكن است كه انسان استعداد و شايستگي وصول به آن را دارد. يا به عبارت ديگر؛ سعادت عبارت است از استفاده صحيح، سالم، مشروع از نيروهاي مختلف مادي و معنوي كه پروردگار در تصرف واختيار انسان قرار داده است.[7]